سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هیچ قطره ای نزد خداوند، محبوب تر از دوقطره نیست : قطره خونی در راه خدا، و قطره اشکی در سیاهی [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از همه جا-از همه چیز-اخبارهای مورد علاقه من-مقالات-یادداشتهای من
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • طی دو هفته گذشته، سرانجام واحد مرکزی خبر صداوسیما، با غلبه بر سستی بیست سال گذشته، در اقدامی ارزشمند با عنوان «سیره عملی امام روح‌الله» تلاش کرد دوران ده ساله رهبری امام امت و وقایع و حوادث تلخ و شیرین آن دوره را به تصویر بکشد.

    به گزارش خبرنگار «تابناک»، در این مجموعه از یک سو بیانات امام خمینی در مقاطع مختلف گزینش شد و از سوی دیگر با استفاده از آرشیوهای موجود در صداوسیما و نیز کتب تاریخی و خاطرات شخصیت‌ها، حوادث مهم ده سال پر فراز و فرود رهبری بنیانگذار جمهوری اسلامی روایت شد.

    این مجموعه به ویژه از آن جهت که بسیاری از جوانان عصر حاضر، برداشت خاصی از وقایع آن دوره و نیز نگاهی فراتر از بزرگداشت‌های مرسوم و مکرر، به رهبر کبیر انقلاب اسلامی نداشتند، در ایجاد شناختی واقعی و ملموس از امام برای آنان راهگشا بود.

    این مجموعه پس از سیاستگذاری انجام شده، توسط بخش تازه‌ای که در واحد مرکزی خبر به تولید گزارش‌های مستند می‌پردازد، تدوین و ساخته شد و از شبکه‌های مختلف سیما نیز پخش شد.

    همچنین در آن، تأکید ویژه‌ای بر روابط امام خمینی با آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب شد و برخی ناگفته‌های این روابط از جمله با پخش سخنان امام در دیدار با دانشجویان پس از شهادت استاد مطهری پخش شد.

    از آنجا که بسیاری از مفاد این گزارش پس از سال‌ها و چه بسا برای نخستین بار پخش می‌شد، هم برای جوانان کنونی و هم برای کسانی که از آن دوران تنها خاطراتی را در ذهن داشتند، جذاب و دیدنی بود.

    صرف نظر از نوع جهت‌گیری ناگزیر حاکم بر این برنامه که به اعتقاد برخی ممکن است در مواردی به کوچک‌نمایی یا بزرگ‌نمایی نقش برخی چهره‌ها و یا نوعی از بیانات امام راحل بپردازد، اصل کار، ارزشمند بود و به دلیل گستردگی مخاطب سیما، به شدت در شکل‌دهی نگاه مخاطبان از وقایع دوران امام مؤثر بود و باید به دست‌اندرکاران آن خسته نباشید گفت.

    با پخش این برنامه همچنین جای تشکر از ضرغامی، رئیس کنونی صداوسیما دارد که از یک سو آرشیوها را بازگشایی کرده و از سوی دیگر، پرداختن صداوسیما را به مسئله امام، پررنگ‌تر کرده و این پرسش را به وجود آورده که چرا در دوره سلف او چنین نبود؟

    هرچند با توجه به کثرت برنامه‌های امسال صداوسیما در حوزه امام خمینی، شاید بهتر بود بخشی از این حجم برنامه‌ها در طول سال پخش می‌شد تا هم تأثیر عمیقتری در مخاطبان بگذارد و هم موجب دلزدگی نشود.
     
    منبع:www.tabnak.ir
     
     


    محمدرضا زارع، ::: پنج شنبه 87/3/16::: ساعت 10:8 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    محققان از موفقیت آزمایش های بالینی نوعی داروی جدید ام اس خبر دادند.

    به گزارش شبکه خبر ، محققان در انگلیس اعلام کردند : آزمایش داروی (( فِرَم پیریدین )) در 250 بیمار مبتلا به ام اس موفقیت آمیز بوده است .

    بررسی محققان نشان می دهد : استفاده از این دارو باعث می شود ، اختلالات حرکتی در این بیماران بهبود یابد.

    این بیماری در پی تخریب غلاف رشته های عصبی و کاهش سرعت انتقال پیام در این رشته ها بروز می کند که اختلالات حسی و حرکتی در این بیماران را موجب می شود .
     
    منبع:www.tabnak.ir
     


    محمدرضا زارع، ::: پنج شنبه 87/3/16::: ساعت 10:6 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    علی اکبر محتشمی پور به بهانه سخنرانی در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) در حسینیه اعظم اصفهان، شخصیت و سوابق آیت الله مصباح یزدی را برای چندمین بار مورد هتاکی قرار داد.

     

    به گزارش رجانیوز، در خبری که سایت خبری یاران باران وابسته به اصلاح طلبان اصفهان منتشر کرده است، محتشمی‌پور ضمن حملات مکرر به آیت الله مصباح یزدی در یک هتاکی بی سابقه از تفکرات این عالم دینی به فرقه مصباحیه یاد و ادعا کرد این فرقه هیچ فرقی با طالبان و جاهلان صدر اسلام ندارد!

     

    بنا براین گزارش، محتشمی پور که هرازچندگاهی و براساس کینه ای دیرینه شخصیت آیت الله مصباح را هدف هتاکی های خود قرار می دهد، با ابراز خشم از مؤسسه آموزشی- پژوهشی که تحت مدیریت آیت الله مصباح اداره می شود و تحریف دیدگاههای وی ادعا کرد: فردی مطرح می کند که این جمهوریت که امام از آن دم می زند، بر اساس مقتضیات قبل از انقلاب مطرح شده است و گرنه رأی مردم ملاک نیست و در اسلام جمهوری نداریم، یعنی این آقا که در راس فرقه مصباحیه قرار گرفته است، به دنبال ریشه کن کردن افکار امام است. متأسفانه امروز افرادی که مسائل اولیه اسلام را درک نکرده اند، ایدئولوگ یک جریان تندرو شده اند و هیچ تفاوتی بین فرقه مصباحیه و طالبان و جاهلان صدر اسلام وجود ندارد و افرادی که هیچ اهمیتی برای مردم، ملت ایران و جوانانی که به عنوان یک رکن از ارکان انقلاب برای امام مطرح بودند، قائل نیستند، از افکار امام پیروی نمی کنند.

     

    ادعای مزبور در حالی در قبال آیت الله مصباح ابراز می شود که مؤسسه تحت مدیریت وی در قم به عنوان یکی از کانون های اصلی تربیت طلاب فاضل برای پاسخ به شبهات روز فعالیت می کند و بر همین اساس، استقبال گسترده ای از دانش آموختگان این مؤسسه در محافل علمی و دانشگاهی می شود.

     

    همچنین این فحاشی به آیت الله مصباح از سوی فردی فاقد هرگونه جایگاه علمی در حالی ابراز می شود که علماء بزرگی مانند علامه طباطبایی، شهید آیت الله بهشتی و رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای جملات کم نظیری درخصوص آیت الله مصباح یزدی دارند.

     

    رهبر انقلاب درباره آیت الله مصباح تأکید می کنند:

     

    «بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقاى مصباح را مى شناسم و به ایشان به عنوان، یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحب نظر در مسایل اساسى اسلام ارادت دارم.

     

    اگر خداى متعال به نسل کنونى ما، این توفیق را نداد که از شخصیت هایى مانند علامه طباطبائى و شهید مطهرى استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم القدر، خلاء آن عزیزان را در زمان ما پر کرده است.

     

    من خدا را شکر و حمد مى کنم که نسل جوان ما در سراسر کشور به ایشان (آیت الله مصباح یزدى) شدیداً علاقمند و قدردان است.

     

    به نظر من یکى از چیزهایى که مى تواند خیلى کمک کند به این قضیه، این است که از کتابهاى شهید مطهرى، از معارفى که امروز بزرگانى بحمدالله هستند؛ از قبیل آقاى مصباح و دیگران که واقعاً مبانى فکرى اسلامى دست این هاست؛ از این ها استفاده کنند. حتى مى شود این ها را ساده کرد. شما مى توانید این کار را بکنید...»

     

    محتشمی پور که بارها با اظهارات خارج از ادب خود به آیت الله مصباح حمله کرده و به نظر می رسد از سعه صدر این عالم دینی و فعالیت های مؤثر او در کادرسازی طلاب و فضلای انقلابی به شدت خشمگین است، در بخش دیگری از اظهاراتش، ادعای تکراری خود را مبنی بر اینکه "از سال 44 در تمام اعلامیه هایی که علما و روحانیون قم و شهرستان ها امضا کرده اند، حتی یک امضا از این آقا (آیت الله مصباح) دیده نمی شود"، بیان کرد و افزود: شمایی که یک عمر خون به دل امام کردید، شما متحجران و شما مقدس نماها که وقتی دیدید امام سر بر زمین گذاشت برخاستید.

     

    اتهام امضا نکردن اعلامیه از سوی آیت الله مصباح از سال 44 به بعد ر حالی مطرح می شود که حدود 18 نامه و بیانیه مهم در طول دوران مبارزه به امضاء آیت الله مصباح رسیده که 7 مورد آن مربوط به پس از سال 44 است. این در حالیست که با استناد به اسناد 5 جلدی انقلاب اسلامی تنها 4 اعلامیه از سوی محتشمی پور پس از تبعید امام امضا شده و در خلال سال های 56 و 57 یعنی سال های اصلی مبارزه حتی یک اعلامیه نیز به امضای وی نرسیده است.

     

     منبع:پایگاه اطلاع رسانی رجا

     

     



    محمدرضا زارع، ::: پنج شنبه 87/3/16::: ساعت 10:5 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    * سبک هدایت و مدیریت تحولات

     

    با نگاهی به ویژگی ها و مختصات واکنش های رهبر انقلاب نسبت به رویدادها و تحولات منطقه ای و بین المللی می توان رمز موفقیت های جمهوری اسلامی ایران در حوزه خارجی و بویژه عبور پیروزمندانه از بحرانها را دریافت. در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود:

     

    1- واکنش واقع گرایانه:

     

    یکی از ویژگی های رهبر انقلاب در واکنش به تحولات منطقه ای و جهانی، واقع گرایی است. نمونه ها و مصادیق مختلفی از تحولات در طی این دوران رخ داد که در واکنش به آن دیدگاه و مواضع مختلفی از سوی گروهها و شخصیت های سیاسی مطرح شد.

     

    اکنون فارغ از فضای پیچیده زمانی آن تحولات، آشکار شده است که در صورت عدم تدبیر هوشمندانه رهبر فرزانه و اتکا به مواضع برخی شخصیت ها و گروههای سیاسی، معلوم نبود که چه پیامدهای منفی متوجه جمهوری اسلامی ایران می شد. یکی از این نمونه ها، حمله امریکا به عراق برای آزادسازی کویت بود که در آن هنگام برخی سیاسیون چپ سیاسی کشور پیشنهاد همراهی با صدام علیه امریکا را می دادند. در چنین شرایطی رهبر انقلاب با درک صحیح تحولات منطقه و با معیار اصولگرایی موضع بی طرفی ایران را رسماً اعلام کرد. البته این بی طرفی به معنای سکوت در برابر جنایات ناشی از جنگ نبود بلکه در عین حال بی طرفی انتقادی را برگزید. بعدها اسنادی که منتشر شد، نشان داد که این جنگ سناریوی طراحی شده از سوی امریکا برای اهداف چند منظوره بود.

     

    نمونه دیگر حادثه 11 سپتامبر بود. اکنون که مواضع اتخاذ شده از سوی گروهها و شخصیت های مختلف در آن زمان مورد بررسی قرار می گیرد، کاملاً نشان می دهد که رویکرد رهبر انقلاب چه اندازه مدبرانه بوده است. جریانات سیاسی به اصطلاح اصلاح طلب اصرار داشتند که ایران از این فرصت استفاده کند و وارد گفتگو با امریکا شده و در ائتلاف بزرگ ضد تروریستی شرکت نماید. در حالی که رهبر انقلاب از ظاهر این تحول گذشته و درونی ترین انگیزه این تحولات و روندهای آن را هدف قرار داده بودند و بر این اساس سکان سیاست خارجی کشور را به سمت عدم ائتلاف و مخالفت با سیاست های تهاجمی پس از 11 سپتامبر هدایت کردند. اکنون همه افکار عمومی جهان و حتی در داخل امریکا نیز به رویکردی که ایران انتخاب کرده بود، رسیده اند و این نشان دهنده تدبیر و آینده نگری در حوزه دیپلماسی است.

     

    در همین راستا اقدام آمریکا علیه افغانستان و سپس علیه صدام نیز جالب توجه است. بسیاری در داخل به این اقدامات مثبت می نگریستند و برخی از اصلاح طلبان افراطی نیز پا را فراتر گذاشته و از جنگ جدید امریکا به «جنگ تمییز» یاد می کردند. با این حال در جریان جنگ امریکا در خاورمیانه سه پیشنهاد مورد توجه بود: 1- تعقیب استراتژی انزواطلبی 2- مدل الحاق و پیوستن به ائتلاف بزرگ 3- رویکرد بی طرفی مثبت و فعال.

     

    در این شرایط، رهبر انقلاب راهبرد دو لایه ای را اتخاذ کردند که از یک سو به لحاظ دیپلماتیک، بی طرف مثبت و فعال اتخاذ شد و از سوی دیگر راهبرد فرصت سازی برای ارتقای منافع ملی مورد توجه قرار گرفت.

     

    آنچه در نمونه های بالا ملاحظه شد دقیقا بیانگر واکنش ها و رویکردهای واقع گرایانه نسبت به تحولات منطقه ای و جهانی بوده است.

     

    2- تشخیص به موقع رویدادها و روندهای سیاسی:

     

    دومین ویژگی مهم در مدیریت رهبر انقلاب در حوزه سیاست خارجی است. گفته می شود درک تهدید نقش محوری در نوع واکنش و تصمیم دارد و در واقع درک تهدید متغیری میانجی بین حادثه یا رویداد و واکنش نسبت به آن به شمار می آید. هر قدر درک و تشخیص رویدادها و روندها واقعی تر و هوشمندانه تر باشد، واکنش های اتخاذ شده درست تر و مثبت خواهد بود. رهنمودها و هشدارهای به موقع رهبر انقلاب نسبت به تهدیدات و روندهای سیاسی نقش حیاتی در عبور موفقیت آمیز از بحرانها داشته است. این موضوع هم در داخل و هم در خارج مصداق دارد. هشدار رهبری در خصوص شبیخون فرهنگی در اوایل دهه 70، افشای سناریوی یلتسنی کردن ایران (فروپاشی از درون)، افشای سیاست های پنهان امریکا در خاورمیانه، هشدار نسبت به سناریوی اختلاف افکنی بین اقوام و مذاهب ایرانی از یک سو و راه انداختن جنگ شیعی و سنی از سوی دیگر، بر حذر داشتن مسلمانان از طرح اسلام هراسی و اسلام ستیزی غرب و... نمونه هایی از درک سریع و به موقع تهدیدات و واکنش مناسب نسبت به آن بوده است.

     

     3- هدایت دیپلماسی هوشمندانه:

     

    شاخص دیگری از مدیریت رهبر انقلاب در عرصه سیاست خارجی است. در دیپلماسی هوشمندانه، درک صحیحی از تهدیدات، فرصت ها، قوت ها و ضعف ها وجود دارد. در مواجهه با بحرانها و تهدیدات همواره دیدگاههای مختلفی از سوی جریانات سیاسی وجود داشته و اصرار بر اجرایی شدن آن دیدگاهها بوده است لیکن پس از گذشت سالها اکنون به خوبی می توان ملاحظه کرد آن دیدگاهها تا چه میزان ضعیف و غیرعالمانه و غیرعاقلانه بوده است در حالی که اگر هدایت های هوشمندانه مقام رهبری نبود خساراتی جدی بر منافع و مصالح کشور وارد می شد. یکی از مهمترین عرصه های تجلی این دیپلماسی در موضوع هسته ای ایران است. همه متفق القولند که سکاندار اصلی تحولات هسته ای ایران چه در بعد فنی و چه در ابعاد سیاسی و دیپلماتیک آن رهبر انقلاب بوده است. در ابتدای بحران هسته ای که جامعه دو قطبی شده و یک طرف بحث واگذاری و تسلیم را مطرح و دیگری مقابله و جنگ را پیشنهاد می داد، رهبر انقلاب مسیر عقلانی و هوشمندانه ای را اتخاذ کردند که ایران را از آن فضای سنگین بین المللی خارج ساخت. ایشان با پرهیز از افراطی گری و تفریط گرایی، متناسب با شرایط که شامل چهار عنصر تهدید، فرصت، قوت و ضعف بوده است، رویکردهای معقولانه و هوشمندانه ای را تجویز کردند. اکنون تردیدی نیست که چنانچه این مشی، رویکرد و هدایت ها نبود، پرونده هسته ای ایران از دو حال خارج نبود یا کاملاً تسلیم محض می شد و یا منهدم می شد. اما در حال حاضر، نه تنها تسلیم نشدیم بلکه مقاومت بی نظیری برجای ماند و به میزان زیادی خصم از بعد سیاسی و حقوقی و فنی خلع سلاح شد که همه اینها مرهون هدایت صحیح و شجاعانه رهبر انقلاب بود.

     

    4- ترکیب آرمانگرایی و واقع گرایی:

     

    از مختصات دیگر مدیریتی رهبر انقلاب می باشد. مقام معظم رهبری که همچون امام راحل آرمانگرایی و واقع بینی را با هم مد نظر قرار می داد، توانست در عرصه عمل این دو را با هم تلفیق نماید. در سالهای گذشته متاسفانه عده ای عرصه اجرایی کشور را برعهده گرفته بودند که بواسطه ضعف باورها و شدت فشارهای بیرونی، آرمانها را فدای واقعیات آن هم واقع گرایی از نوع رئالیستی محض کردند. در همین حال برخی افراد نیز بودند که توجهی به واقعیات نداشتند و به هر قیمتی و علی رغم شرایط و بسترها، تاکید بر آرمانها می کردند اما رهبر انقلاب فارغ از چنین گفتمانهایی که هر یک به نوبه خود فشارهای سنگینی را وارد می کردند، موضع اعتدال و نگاه توآمان آرمانگرایانه- واقع گرایانه داشتند. تاکید ایشان بر 3 اصل عزت، حکمت و مصلحت در واقع ترکیب آرمانگرایی و واقع گرایی است.

     

    «عزت این است که جامعه و نظام اسلامی در هیچ یک از برخوردهای بین المللی خود نباید طوری حرکت کند که منتهی به ذلیل شدن اسلام و مسلمین شود» (9/11/68) «حکمت یعنی حکیمانه و سنجیده کار کردن، هیچ گونه نسنجیدگی را نباید در اظهارات دیپلماتیک و هر آنچه مربوط به سیاست خارجی و ارتباطات جهانی است راه داد.» «و اما مصلحت یعنی مصلحت انقلاب و این مصلحت همه جانبه است یعنی از رفتار شخصی ما : بخصوص شما : شروع می شود.» (18/4/70)

     

    5- اصول گرایی در سیاست خارجی:

     

    نگاهی به مواضع و رویکردهای مقام معظم رهبری از 1368 تاکنون نشان می دهد که ایشان اصولگراترین شخصیت در این عرصه بوده و در همین حال تنها مانع انفعال و تحجر در جهت گیری خارجی می باشد. در واقع رهبر انقلاب همانطور که خود را وفادار آرمانهای امام راحل (ره) می دانستند، در عمل نیز مشی اصولی آن عزیز سفر کرده را حفظ کرده و توسعه دادند. موضع قاطعانه رهبر انقلاب نسبت به امریکا و استکبار جهانی و حمایت قاطع و صریح از ملل مستضعف و بویژه فلسطین و ضدیت پایدار نسبت به رژیم صهیونیستی و اعتقاد به صدور و انتقال ارزشهای اسلامی همچنان یاد آور مواضع حکیمانه امام راحل (ره) است. در واقع همانطور که ایشان به همه آحاد مردم و گروههای سیاسی توصیه کردند که مرزهای عقیدتی و ایدئولوژیک باید حفظ شود، خود در عرصه داخلی و خارجی به تمام و کمال این توصیه را رعایت کردند.

     

    یادمان نمی رود که بسیاری از جریانات دوم خرداد که خود را حافظ میراث حضرت امام (رحمت الله علیه) می دانستند، چگونه ارزشها و آرمانهای امام (ره) را حداقل در حوزه خارجی نادیده گرفته بودند. سناریو های تحت عنوان تابوشکنی رابطه با امریکا، ایدئولوژی زدایی از سیاست خارجی و طرحهای مبنی بر اینکه فلسطین را به خود فلسطینی ها واگذاریم و کاری به اسرائیل غاصب نداشته باشیم، عناوینی بود که طی این سالها مطرح و پیگیری می شد اما حضور فعال و تعیین کننده رهبر انقلاب در مسند ولایت، باعث شد که این آرمانهای امام (ره) ذبح نگردد. در همین راستا تأکید داشتند:

     

    «مقبولیت جهانی بسیار خوب است، اما نه به بهای دست برداشتن از اصول جمهوری اسلامی که هویت ملی و جمعی ماست.» (29/5/82)

     

    اکنون کسی نمی تواند شک نماید که نفوذ و قدرت ایران بواسطه مشی اصولگرایانه که ریشه در منش و رفتار امام راحل (ره) داشت، در سراسر منطقه بشدت تعمیق یافته است. نفوذی که رعب در دل دشمنان ما انداخته است.

     

    *دستاوردهای بی نظیر سیاست خارجی ایران

     

    محصول ویژگی و مختصات گفته شد و یکسری ویژگی های دیگر که مجال بررسی آن در این مقاله نیست، چه تاثیری بر سیاست خارجی ایران و یا اساسا جایگاه، جمهوری اسلامی ایران گذاشته است؟ واقعیت امر این است که موقعیت ایران در طی این دوران بشدت تحکیم یافته و در کلاس بندی قدرت به رتبه های بالایی دست یافته است. در این جا به برخی از آنها اشاره می شود:

     

    1- افزایش اقتدار و نفوذ ایران:

     

    یکی از دستاوردهای مهم هدایت ها و رهنمودهای خارجی رهبر انقلاب است. اکنون اکثر مقامات سیاسی و نظامی غرب بر این باورند که جمهوری اسلامی ایران قدرت بلامنازع در خاورمیانه پیدا کرده است. رومانو پرودی نخست وزیر ایتالیا در مصاحبه با روزنامه مصری «اخبارالیوم» گفت که ایران کشور کلیدی در صحنه سیاسی خاورمیانه است. همین موضع را سولانا معاون هماهنگ کننده سیاست خارجه اتحادیه اروپا مطرح کرد مبنی بر اینکه ایران در جریان بازی قدرت این قدر برگ برنده در دست دارد که به یک قدرت درجه اول در جهان تبدیل شود. مسلماً این نفوذ و قدرت جنبه سخت افزاری ندارد بلکه این نفوذ و اقتدار ناشی از منابع معنوی و دیپلماتیک هوشمندانه ایران و مواضع شجاعانه و عدالتخواهانه و اسلام خواهانه در منطقه است که افکار عمومی منطقه را در سطوح توده ای و نخبگی به خودش جذب و جلب کرده است. مؤسسه سلطنتی امور بین الملل انگلیس در گزارشی با عنوان ایران، همسایگان و بحرانهای منطقه ای نوشت امریکا برای جلوگیری از افزایش قدرت منطقه ای ایران به همسایگان آن متوسل شده است. اما ایران با موفقیت در روابط خود با کشورهای همسایه حتی آن دسته از کشورهای عربی و سنی مذهب که از نفوذ آن بیم دارند، سود جسته و به موقعیت قابل توجهی در منطقه رسیده است.

     

    اکنون هیچ مقامی و تحلیلگری وجود ندارد که به قدرت و نفوذ ایران اذعان نکرده و معتقد به این نباشد که کلاس بندی قدرت در خاورمیانه بطور بنیادی بهم خورده است و ایران در رأس هرم قدرت منطقه ای قرار گرفته است. در واقع بر اثر وجود چنین واقعیتی است که امریکا تن به مذاکره با ایران برای برون رفت از چالش عمیق در عراق داد و اساساً جنبش مذاکره با ایران در داخل امریکا که اوج تجلی آن را در مناظره های کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا مشاهده می کنیم، ناشی از افزایش اقتدار و نفوذ ایران است و شکی نیست که این نفوذ بر اثر درایت و خردورزی رهبر فرزانه انقلاب بوده است و گرنه در صورت تداوم سیاست تساهل و تسامح و یا در صورت اعمال دیدگاههای برخی از جریانات سیاسی میانه رو یا اصلاح طلب هرگز چنین موقعیتی نصیب ایران نمی شد.

     

    2- تبدیل شدن ایران به یک کشور شکست ناپذیر و مقاوم:

     

    هدایت و مدیریت رهبر انقلاب در عرصه سیاست خارجی که خود تداوم دهنده مشی اصولی و شجاعانه امام راحل (ره) بوده است، کشور ایران را به یک دژ مستحکمی تبدیل کرد که هر قدر ضربه به آن زده می شود، قوی تر می گردد. این، اعتراف صریح مقامات ارشد و استراتژیست های غرب است که استحکام ایران نسبت به گذشته و ابتدای انقلاب فوق العاده افزایش یافته است. هفته نامه امریکایی تایمز طی گزارشی با توجه به یافته های کمیته مطالعات بیکر- همیلتون نوشت ایران به محکمی در سنگر خود قرار گرفته و به هیچ عنوان در معرض تغییرات بنیادین انقلاب قرار ندارد. (روزنامه جمهوری اسلامی 13/1/85) بواسطه چنین شرایطی پروژه حمله نظامی (چه تمام عیار و چه نقطه ای) امریکا یا رژیم صهیونیستی برای همه امری نشدنی و اساساً غیر خردمندانه تلقی شده است. هرگاه طرح اقدامات نظامی در رسانه ها اوج گرفت، رهبر انقلاب با تمام صلابت پاسخ قاطعی دادند. ایشان همانطور که در گذشته از جمله در سال 70 اعلام کردند که «به حول و قوه الهی اعتقادم از بن دندان این است که آمریکا اگر تمام نیروهایش را برای ضربه زدن به این انقلاب بسیج کند، هیچ غلطی نمی تواند بکند.» (28/6/70) در سالهای اخیر نیز با همان صلابت اعلام کردند که اگر دشمنان تعرضی به خاک ایران بکنند، تمام منافع آنها در سراسر جهان هدف قرار خواهد گرفت. این نوع موضعگیری در واقع ناشی از قدرت و توانایی های جمهوری اسلامی ایران از یک سو و ضعف و پوشالی بودن ابهت قدرت هایی مثل امریکا است. چنانکه ریچاردهاوس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا تصریح کرد گزینه تغییر رژیم ایران (چه سخت و چه نرم) تحقق یافتنی نیست. به همین ترتیب نتیجه صلابت و استحکام جمهوری اسلامی است که شاهد تغییرات پی درپی سیاست های غرب علیه ایران هستیم.

     

    3- شکسته شدن مجدد ابهت امریکا و متحدینش:

     

    دیپلماسی هدایت شده توسط رهبر انقلاب راهبردها و سیاست های امریکا در منطقه را با شکست سختی مواجه ساخت. این سخن ریچاردهاوس شنیدنی است که در مجله فارین افرز نوشت با جنگ اول خلیج فارس عصر امریکایی در خاورمیانه آغاز شد اما با جنگ دوم شاهد پایان عصر امریکایی هستیم. در واقع مدیریت منطقه ای ایران که با رهنمودهای رهبری صورت گرفته، تمام طرحهای این کشور را در خاورمیانه با شکست مواجه ساخت به گونه ای که مادلین آلبرایت وزیر خارجه اسبق آمریکا به کاخ سفید اعلام کرد ایران قدرت اول منطقه است و امریکا باید بداند که کلید حل معمای خاورمیانه بویژه عراق در دست ایران است.

     

    درخواست امریکا برای مذاکره با ایران در شرایطی رخ داد که همه به ضعف و ذلالت امریکا پی برده و رادیکالهای جامعه امریکا این اقدام را سرافکنی بزرگ نام نهادند. در همین حال ایران با تدبیر مقام معظم رهبری درخواست مذاکره با امریکا را بخاطر وضعیت شیعیان عراق و پیشنهاد آنها در اوج اقتدار پذیرفت.

     

    4- تعمیق منطقه ژئواستراتژیک ایران:

     

    سیاست حمایت از نهضت های رهایی بخش و کمک به مسلمانان از تأکیدات جدی رهبر انقلاب بوده است، به عنوان نمونه ایشان در سال 80 فرمودند: «دفاع از مظلوم، همیشه یک نقطه درخشان است. کنار نیامدن با ظالم، رشوه نپذیرفتن از زورمند و زرمند، پافشردن بر حقیقت، اینها چیزهایی است که هیچ وقت در دنیا کهنه نمی شود، اینها را باید دنبال کنیم، اصول اینهاست.» (16/8/80)

     

    این سیاست که با امام راحل (ره) شروع شده و جزء اصول و ارکان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (اصول 2 و 3 و 11 و 152 و 153 قانون اساسی) می باشد، توسط رهبر انقلاب با تمام قوت پیگیری شد و اکنون ثمره آن را ملاحظه می کنیم. اتفاقی که در لبنان و فلسطین، عراق و افغانستان و... رخ داده است، نتیجه استقامت در پیگیری این اصول از سوی رهبری انقلاب بوده است. تأکید اخیر از این بابت است که در سالهای گذشته کسانی بودند که با چنین رویکردی مخالفت می ورزیدند. با این حال، این سیاست با وجودی که ریشه در اصول و باورهای اسلامی و انقلابی دارد، نتایج ژئواستراتژیکی نیز برای ایران داشته است. این سیاست مناطق ژئواستراتژیک ایران را توسعه داد. منطقه ژئواستراتژیک منطقه ای است که یک بازیگر در خارج از محیط ملی خود تعریف نموده و با ایفای نقش موثر در آنجا و ایجاد مشکل برای رقبای خود توجه ایشان را از عطف به مسایل داخل خویش منحرف ساخته و یا حداقل شدت آن را تخفیف می دهد. (افتخاری، 1380)

     

    *فرهنگ سازی ها

     

    از دیگر ابتکارات تأثیرگذار ایشان، نامگذاری سال ها به عناوینی همچون سال پیامبر اعظم (ص)، رفتار علوی، حماسه حسینی، سال امام خمینی، پاسخگویی مسئولان، انضباط اجتماعی، خدمتگزاری به مردم، عدالتخواهی، اتحاد ملی و انسجام اسلامی و نوآوری و شکوفایی است؛ نامگذاری هایی که در واقع یک نوع فرهنگ سازی در جامعه اسلامی بوده است.

     

    بازگشت اصولگرایان به صحنه قدرت که با تدابیر ویژه و فرهنگ سازی های مستمر ایشان در قالب گفتمان عدالتخواهی و اصلاحات یعنی مبارزه با فقر، فساد و تبعیض صورت پذیرفت، از دیگر تدابیر سرنوشت ساز ایشان است که پرداختن به آن مجال واسع تری را طلب می نماید.

     

    آینده نگری و پیگیری های مستمر و مستدام ایشان باعث گردید مسئولان نظام، سندی به عنوان سند 20 ساله را تدوین نمایند که براساس آن، نظام اسلامی در سال 1404 هجری خورشیدی باید در زمینه علمی، فناوری و اقتصادی به قدرت اول آسیای جنوب غربی (خاورمیانه، آسیای میانه و قفقاز) تبدیل شود.

     

    از دیگر ابتکارات ایشان، احیای اصل 44 قانون اساسی است که کارشناسان از آن به عنوان یک انقلاب و جهش اقتصادی نام می برند. با اجرای اصل 44، از تصدی گری دولت در مناصب اقتصادی کاسته شده و بخش خصوصی و تعاونی ها، چرخه تولید و تجارت کشور را به حرکت در خواهند آورد.

     

    تدابیر دیگر ایشان در طول 19سال گذشته با مشکلات و معضلاتی همچون فتنه طالبان و القاعده در افغانستان، کاهش قیمت نفت به زیر 10 دلار، پرونده انفجار آمیا، تحریک قومیت ها و اقلیت های دینی، گشایش سفره بحران و ناامنی در کشور، تحریم های شدید اقتصادی، قطعنامه های شورای امنیت، دادگاه میکونوس، کنفرانس برلین، اصلاح قانون مطبوعات، تحصن نمایندگان مجلس ششم، جنگ 33 روزه حزب الله لبنان با رژیم صهیونیستی، صدور حکم حکومتی در تأیید صلاحیت مصطفی معین و... نشان می دهد، که انقلاب چه نگین ارزشمندی را بررکاب خود نشانده است.

     

     

    تزریق امید به ارکان دولت و مردم در سخت ترین و بحرانی ترین شرایط، از دیگر هنرهای ناب رهبری ایشان در طول این سال ها بوده است، به گونه ای که در بحرانی ترین شرایط فرموده اند:

     

    «من خود را غرق در عنایات و نعمات خداوند متعال می دانم. اگر هر مدیر و مسئولی صرفاً کار خود را خوب انجام دهد، دیگر هیچ نگرانی ودلهره ای ندارم.»

     

    این مهم را باید بدانیم که اگر در دهه اول انقلاب و در دوران غربت و تنهایی «دفاع مقدس»، برای حفظ موجودیت و بقای خود می جنگیدیم، امروزه سرنوشت منطقه به سرانگشتان ما سپرده شده است و امریکا و متحدانش که در گذشته ای نه چندان دور با تفرعن از تغییر جغرافیای سیاسی در جهان اسلام وتشکیل خاورمیانه جدید می گفتند، اینک از ظهور و تولد خاورمیانه جدید با محوریت ایران اسلامی سخن می گویند و ایرانی که زمانی بانک مرکزی تروریسم و محور شرارت نام گرفته بود، اینک به محور امید و رهایی آنان از گرداب عراق، لبنان، افغانستان، فلسطین و منطقه خاورمیانه تبدیل شده است.

     

    دوستداران، شیفتگان و یاران وفادار حضرت امام خمینی (ره) و حضرت آیت الله خامنه ای (حفظه الله تعالی) می باید بدانند و نیک هم می دانند که این دو گوهر ناب، «یک حقیقت با دو تجلی» هستند که وظیفه همه ما، درک و معرفی شایسته و بایسته این حقیقت ماندگار و الهی به جامعه اسلامی و بشریت تشنه امروز و فردا است.

     

     

    منبع:پایگاه اطلاع رسانی رجا

     

     



    محمدرضا زارع، ::: پنج شنبه 87/3/16::: ساعت 10:2 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    پاسداشت بیستمین سال رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای
    خورشید در حجاب معاصرت

     

     

    گروه سیاسی: آنها که از نزدیک دستی بر آتش تاریخ دارند، از یک بیماری شایع به نام «حجاب معاصرت» در میان راویان و تحلیل گران تاریخ سخن می گویند. چه بسیار تاریخ دانان و تاریخ نویسانی که در پرده و حجاب معاصرت، از ضبط و تحلیل مهمترین وقایع تاریخی هم عصر خود غفلت ورزیده اند اما رنج ها و مشقت های طاقت فرسایی را برای ضبط و روایت برهه هایی دور از یک دوره تاریخی را متحمل شده اند که از ارزش و اعتبار چندانی برخوردار نبوده است.

     

    این بیماری، در عصر حاضر به تجربه در آمده و نه تنها گریبان اهل تاریخ، که اهل سیاست، فرهنگ، هنر، دانشگاهها، حوزه های علمیه، عالمان دینی، رجال مذهبی واصحاب رسانه را نیز در برگرفته است. این روزها درحالی بیستمین سال انتخاب حضرت آیت الله خامنه ای را به عنوان رهبر و سکاندار نظام اسلامی فرا روی داریم که در کمتر برگه تقویم و یا رسانه و مطبوعه ای، از این انتخاب هوشمندانه و سرنوشت ساز نام و یادی به میان می آید. شاید از آن روست که اهل شعر و ادب و غزل می گویند هر چه ذوق هنری است، در توصیف و استعاره و کنایه و تشبیهی است که از هلال و بدر و محاق و مهتاب و گیسوی شب و کمان ابروست و کمتر سخن از خورشید و آفتابی به میان رفته که جهان در پرتو نور آن تجلی یافته است.

     

    به جهت تقریب به ذهن ونه مشابهت، تعبیری علمای فلسفه وعرفان درتوصیف واجب الوجود دارند که می گویند «هو مستور لشده ظهوره و هو مخفی لشدة وجوده» یعنی ظهور و وجود باریتعالی آن قدر آشکار و محسوس است که از شدت ظهور، از دیدگان مخفی مانده است.

     

    به راستی چرا در این سال ها که از ریز و درشت حوادث گفته ایم، از تهدیدات بنیان برافکن سخن رانده ایم و فراز و نشیب های انقلاب را به روایت و تحلیل نشسته ایم و بر عبور از این طوفان ها و تلاطم ها بالیده و افتخار کرده ایم، کمتر از تدبیر و هوشیاری و رهبری داهیانه سکاندار نظام اسلامی در دهه دوم و سوم انقلاب سخن به میان آورده ایم؟ تهدیداتی که اگر تنوع و حجم آن بیشتر از دهه اول انقلاب نباشد، لااقل همسان و همسنگ آن است، اگر چه معتقدیم از رهبری امام راحل و معمار این انقلاب الهی نیز به مشتی از خروار بسنده کرده ایم.

     

    چه کسی می تواند مدعی شود که در میان رهبران و رؤسای جمهور امروز دنیا، فردی خداترس تر و باتقواتر از رهبر ایران اسلامی می شناسد؟ کدام ناظر منصفی تاکنون ادعا کرده که در میان حاکمان امروز، حاکمی را می شناسد که شجاع تر، با تدبیرتر، خلاق تر و هوشمندتر از رهبر ایران بر ملتی حکومت می کند؟ آیا می توان رهبری به جامعیت علمی، دینی و فقهی ایشان در دنیای اسلام پیدا کرد؟ کدام سیاست ورزی است که توانایی او همسنگ و همسان مدیریت ایشان در بحبوحه بحران ها و فشار ها وتهدید هاست؟ و کدام اهل سیاستی با درک صحیح از بحران های 18 ساله نظام اسلامی که از این حیث در میان حدود 200 کشور دنیا بی نظیر است، می تواند ادعا کند رهبری را می شناسد که او در عبور کشتی انقلاب از دل طوفان ها و امواج سهمگین، مدبرانه تر از او هدایت کشتی را می توانسته بر عهده بگیرد و به ساحل مقصود رهنمون سازد؟ کدام ملتی می تواند چونان ملت لایق ایران، رهبری را به دنیای بشریت عرضه نماید که از حیث ساده زیستی و پرهیز از زخارف دنیوی، در دنیای امروز به انگشت اشاره در آید؟

     

    *خورشید در آینه خورشید

     

    امام بخشی از این بار مسئولیت را در زمان حیات خویش بر دوش کشید و با تعابیری بلند و رسا در توصیف فرزند برنایش فرمود: «یکی از بازوهای پرتوان جمهوری اسلامی ...برادری آشنا به مسایل فقهی و متعهد به آن ...ازجمله افراد نادری که چون خورشید روشنی می بخشد... متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام... عالم به دین و سیاست... کسی که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین طنین انداز است... سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی در محراب، خطیبی توانا درجمعه و جماعات و راهنمای دلسوز در صحنه انقلاب... در حکم آیه شریفه اشداء علی الکفار و رحماء بینهم... من آقای خامنه ای را بزرگ کردم... ایشان سرمایه انقلاب هستند... ایشان از اجتهادی که لازمه ولایت فقیه می باشد، برخوردارند... ایشان الحق شایسته رهبری اند، با بودن آقای خامنه ای شما خلا ء رهبری ندارید و...»

     

    و چنین بود که سکاندار هدایت انقلاب، در اولین سخنرانی خود درمیان مردمی که دست بیعت به سوی ایشان دراز کرده بودند، فرمود: «ما با خدا پیمان بسته ایم راه امام خمینی را که راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمین است دنبال کنیم و از هیچ یک از آرمان هایی که به وسیله امام ترسیم شده، چشم پوشی نخواهیم کرد. آرمان هایی چون پیگیری سیاست نه شرقی و نه غربی، حمایت از مستضعفان و محرومان، وحدت و همبستگی دنیای اسلام، وفاداری به اصل ولایت فقیه، استقلال و خود کفایی کشور، حرکت به سمت استعدادهای جوشان داخلی وساختن جوانان و اصلی شمردن مسئله فلسطین.»

     

    *چالش های پس از رهبری

     

    جابه جایی ها در حوزه قدرت، همواره با مشکلات عدیده ای در نظام های سیاسی رایج همراه بوده است، اما با ژرف نگری های امام امت(ره) و درایت واقتدار رهبر معظم انقلاب و حضور میلیونی مردم در مراسم تشییع بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، این انتقال قدرت در نظام اسلامی با کم ترین هزینه انجام شد.

     

    به اعتقاد بسیاری از تحلیل گران سیاسی، معدل عملکرد و هنر مدیریتی و رهبری امام(ره) را در برهه زمانی 67 تا 68، که آخرین سال حیات مادی ایشان بر این کره خاکی بود، می توان با تمام دوران مبارزه و رهبری امام(ره) مقایسه کرد و در واقع سال 1367، سال شکوفایی و اوج هنرنمایی آن قائد عظیم الشأن بود. در این سال، امام ضمن ترسیم خطوط کلی سیاست ها و خط مشی جمهوری اسلامی ایران در عرصه های سیاسی، فرهنگی و بین المللی، بن بست های موجود در اداره کشور را که جز با ید بیضایی و انگشت اشارت ایشان قابل گشودن نبود، گشود تا روند تکاملی انقلاب را تضمین نماید.

     

    پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ تحمیلی، عزل منتظری از قائم مقامی رهبری و انهدام باند مهدی هاشمی، تشکیل شورای بازنگری قانون اساسی و حذف مرجعیت از شرایط رهبری، از جمله بن بست هایی بودکه می توانست هر انقلابی را به زانو درآورد، علاوه بر آنکه با صدور حکم قتل سلمان رشدی و گشایش جبهه فرهنگی اسلام در برابر دنیای غرب، دعوت گورباچف و بلوک شرق به اسلام و تأکید مجدد برصلاحیت های آیت الله خامنه ای، سیاست های کلی نهال نوپای انقلاب را ترسیم فرمودند.

     

    رهبر انقلاب در شرایطی سکان هدایت انقلاب را به دست گرفتند که فضای پیش روی ایشان با دوران زعامت امام (ره) بسیار متفاوت بود. امام با مرجعیت علی الاطلاق و پشتوانه حوزه علمیه قم، مشهد و نجف و با پشتوانه پنج دهه کار علمی، فقهی، آموزشی وپرورشی و با تشکیلاتی قوی و منسجم از روحانیون و دانشگاهیان قدم در راه مبارزه گذاشت و در طول مبارزه علاوه بر سود جستن از پشتوانه «مرجعیت»، از تلاش ها و جانفشانی های مریدانی چون طالقانی ها، بهشتی ها، مطهری ها، خامنه ای ها، مفتح ها، باهنرها، رجایی ها، سعیدی ها، غفاری ها، اندرزگوها، مدنی ها، اشرفی اصفهانی ها، دستغیب ها و... بهره برد که این امتیاز در سال های نخستین رهبری آیت الله خامنه ای، به رغم تمامی شایستگی های ایشان، مهیا نبود و سال ها به درازا کشید تا بن مایه های عمیق علمی و قابلیت های شگرف فقهی ایشان به رخ مدعیان کشیده شود.

     

    *مدیریت بحران

     

    حضرت آیت الله خامنه ای در حالی توسط خبرگان این ملت برای رهبری نظام اسلامی برگزیده شد که کشور آبستن حوادث و مشکلات بسیار بود. رحلت امام یک شوک سهمگین به دولت و ملت ایران وارد ساخته بود و دشمنان و بدخواهان نظام، چنگ و دندان ها سائیده و نشان می دادند. تأسیسات زیربنایی کشور همچون آب، برق، گاز، مخابرات، راهها، فرودگاهها، خطوط راه آهن، پالایشگاهها و صنایع مادر، در دوران جنگ تحمیلی خسارات فراوان دیده بودند، ذخایر ارزی کشور به پائین ترین میزان خود رسیده بود و تأمین نیازهای اساسی و اولیه مردم، تبدیل به یک دغدغه جدی شده بود.

     

    تنظیم سیاست ها و اولویت های بازسازی کشور با عنوان «برنامه اول توسعه اقتصادی کشور» از چالش های نفس گیری بود که در اولین سال رهبری ایشان اتفاق افتاد. برنامه ای که به دلیل ماهیت ابزاری و سرمایه ای خود، موجبات بروز برخی ناعدالتی ها و تبعیض ها را فراهم می ساخت اما این امر دلیلی بر سکوت و یا شانه خالی کردن ایشان از زیر بار مسئولیت نبود و بارها ضمن هشدار نسبت به اتخاذ برخی سیاست های اقتصادی، در مواردی از سرعت گرفتن برنامه های موسوم به توسعه اقتصادی به دلیل فشاری که برگرده اقشار آسیب پذیر و محروم جامعه واردمی آمد، جلوگیری به عمل آوردند.

     

    یکی از مهمترین ویژگی های مقام معظم رهبری به اعتراف دوست و دشمن، مدیریت عالی و خلاقانه ایشان در شرایط حساس و بحرانی است. اداره یک جامعه در شرایط عادی، شاید کار دشواری نباشد، خصوصاً برای مدیران و رهبرانی که از تجربه لازم برای اداره جامعه برخوردار باشند، اما توانمندی یک مدیر و یک سکاندار کشتی در شرایطی ظاهر می شود که در لحظات بحرانی و در میان توفان حوادث، کیان نظام را به سلامت به ساحل مقصود برساند. جنگ اول خلیج فارس و حمله صدام به کویت، یکی از این عقبه های سخت و سرنوشت ساز بود که با تدبیر وهوشمندی رهبر معظم انقلاب، از آن به سلامت عبور کردیم. در جریان تجاوز صدام به کویت و ورود نیروهای غربی به خلیج فارس و آغاز درگیری ها، گروههایی که خود را اهل تحلیل و صاحب فهم ودرک عمیق می دانستند، بامشاهده شلیک چند موشک اسکاد به اسرائیل، از صدام به عنوان خالدبن ولید دوران یاد کردند و خواستار گشایش جبهه ای نظامی به نفع صدام در منطقه شدند تا ناخواسته کشور را درگیر دامی از قبل پهن شده نمایند، اما با هوشیاری وتدبیر رهبری که جنگ صدام و آمریکا را «جنگ باطل با باطل» نامیدند، انقلاب از دام درگیری با دنیای غرب آن هم در جبهه حمایت از صدا(!) به سلامت عبور کرد تا هوشمندی و درایت ایشان به رخ مدعیان کشیده شود.

     

    *عبور از دوران فتنه

     

    دوران به قدرت رسیدن طیفی از تجدیدنظرطلبان در دوره موسوم به «توسعه سیاسی» را باید جزو تلخ ترین و سخت ترین دوران حیات انقلاب اسلامی به شمار آورد. دورانی که شاهد بروز و ظهور فتنه هایی چون قتل های زنجیره ای، شبه کودتای 18 تیر، یکه تازی مطبوعات زنجیره ای و فضای به شدت ملتهب سیاسی کشور بودیم. قصه تلخ قتل های زنجیره ای با هدف فرمان آتش به سوی نظام طراحی شده بود و تبلیغات گسترده ای که هیچ تناسبی با وزن واقعی آن نداشت و انسان را به یاد ماشین تبلیغاتی گوبلز و هیاهوی دروغین و غلوآمیز تاریخ معاصر چون سوزاندن یهودیان در کوره های آدم سوزی و قتل عام ارامنه توسط دولت عثمانی می انداخت. واقعه ای که به جای ریشه یابی، توسط برخی گروههای فرصت طلب و وابسته، به ریشه سازی کشیده شده بود و محوری ترین شخصیت ها و بنیادی ترین نهادهای نظام را با آتشباری فریب و خدعه و نیرنگ به مسلخ کشانده بودند.

     

    توطئه ای که با هدف دامن زدن به تنازعات داخلی و فراگیر نمودن آتش جنگ داخلی، ارکان نظام اسلامی را نشانه رفته بود که این تهدید بنیان افکن، با سرپنجه تدابیر رهبری، به فرصتی برای پالایش نظام از نیروهای نفوذی و موجب شکل گیری صف بندی جدیدی به نام نیروهای خودی و غیرخودی درجریان های سیاسی کشور گردید.

     

    شکل گیری مطبوعات زنجیره ای که درجهت اجرای پروژه هایی چون نافرمانی مدنی، استحاله از درون، دیپلماسی مسیر 2، براندازی خاموش، پروژه خندق، تعادل ویرانگر، مقاومت مدنی، مشروعیت دوگانه، فشار از پائین و چانه زنی در بالا، عبور از خاتمی و... تدارک دیده شده بود، با شجاعت و میدان داری رهبری به تسخیر نیروهای نظام درآمدند تا یکی از مستحکم ترین و موثرترین پایگاههای دشمن که عبدالله بن ابی ها در آن موضع گرفته و فروپاشی نظام اسلامی را نشانه گرفته بودند، دچار اضمحلال و فروپاشی گردد.

     

    برخورد هوشمندانه رهبر انقلاب با پروژه هایی چون فشار از پایین و چانه زنی در بالا و یا پروژه فروپاشی از درون، گواهی دیگر بر برخورد امام گونه ایشان بامخاطرات پیش روی انقلاب است. معظم له در پاسخ به مدعیان پروژه فشار با صراحت اعلام کردند: «اگر فشار بیاورید حادثه کربلا تکرار خواهد شد نه صلح امام حسن (ع)»

     

    و در پاسخ به سردمداران پروژه فشار و استحاله از درون فرمودند:

     

    «اصلاحات در ذات و هویت انقلاب است درحالی که برخی به دنبال نقش آفرینی همزمان یلتسینی و گورباچفی هستند. اینها اشتباه اول شان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونسیم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمی جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایران یکپارچه، شوروی متشکل از سرزمین های به هم سنجاق شده نیست و اشتباه پنجم شان هم این است که نقش بی بدیل رهبری در ایران شوخی نیست.»

     

    تدبیر امام گونه رهبر انقلاب در برخورد با شبه کودتای 18 تیر 78، تلألو دیگری از هنر رهبری و هدایت ایشان است. حادثه ای که با طراحی نیروهای خارجی و صحنه گردانی اپوزیسیون داخلی و بازیگری گروهی از اراذل و اوباش و تعدادی دانشجونما که بازیچه سیاست بازان حرفه ای شده بودند، اتفاق افتاد اما با اقتدار و تدبیر رهبری، بساط آن برچیده شد تا آرامش و امنیت به جامعه اسلامی مان لبخند زند.

     

    حادثه 11 سپتامبر و متعاقب آن حمله آمریکا به افغانستان و عراق هم از دیگر بحران هایی بود که نظام ما به سلامت از آن عبور کرد. پس از حادثه 11 سپتامبر و تشکیل ائتلافی موسوم به ائتلاف ضد تروریست و تعیین محورهای شرارت و شعار «هر که با مانیست برماست» که با هدف ایجاد رعب و وحشت در ملل مسلمان و تغییر مرزهای دنیای اسلام طراحی شده بود و در برهه ای که قدرت های بزرگی چون روسیه و چین نیز از ترس برخورد، راه مماشات و همراهی را با سواره نظامان صلیبی در پیش گرفته بودند، غرش رعد آسای رهبری در شکستن صفوف جبهه متحد غرب و نشان دادن ریشه تروریسم در زائده چرکینی به نام رژیم صهیونیستی و دولت استکباری آمریکا، بیداری و خیزش دنیای اسلام را در برابر این توطئه شوم به ارمغان آورده است. در آن روزها، چه بسیار افراد و جریان های سیاسی بودند که در مسیر امواج اغواگرایانه رسانه های غربی، برای رفع اتهام از خود و پرهیز از درگیری با آمریکا، پیشنهاد مذاکره وهمراهی با لشکرکشی های آمریکا را می دادند و امروز پس از شکست ها و ناکامی های مستمر امریکا در منطقه، سرافکنده از آن همه ترس و وحشت و تحلیل های ناروا، سر در گریبان فرو برده اند.

     

    *نمی از یم

     

    صیانت از آرای مردم و حفاظت از حقوق و آزادی های مشروع آنان در برابر خود محوری ها و خودکامی های گروههای سیاسی و دفاع از اقلیت در برابر سلطه گری اکثریت، از دیگر هنرهای بی بدیل رهبری است که مانع تمرکز قدرت در یک شخص یا نهاد یا جریان خاص سیاسی شده است، حادثه ای که بنیان آن دربرهه هایی از تاریخ انقلاب توسط حزب کارگزاران و سپس حزب مشارکت پیچیده شد، اما با انگشت اشاره رهبری در هم پیچید. ارائه تعاریف جدیدی از دمکراسی، مردمسالاری، حقوق بشر، جامعه مدنی و...، که در سایه هوشمندی رهبر انقلاب به دست آمده است، هجمه نظری و ایدئولوژیک شیفتگان نظام لیبرال دمکراسی را به یک فرصت تازه برای نظام اسلامی تبدیل کرد تا از بطن آن مفاهیم بلندی چون مردمسالاری دینی، جامعه مدنی نبوی و اصولگرایی اصلاح طلبانه، در خدمت تحکیم مبانی انقلاب اسلامی خلق شود. مروری گذرا برفراز و نشیب ها و تهدید و توطئه های صورت گرفته در 19 سال گذشته، گواهی براین مدعاست که حجاب معاصرت باعث گردیده تا تنها «نمی از یم» ویژگی ها و ظرفیت های شگرف حضرت آیت الله خامنه ای را احساس کرده باشیم.

     

    تسلط و احاطه بی نظیر ایشان بر اموری همچون مسایل نظامی، تهدیدات دشمنان، تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی، نیازهای نسل جوان، مطالبات و نیازهای دانشگاهها، بایسته های حوزه های علمیه، شناخت دغدغه های نیروهای انقلاب و درک شایسته از بایسته های نظام اسلامی و... باعث شده تا حتی بدخواهان نظام نیز از این همه وسعت و جامعیت و احاطه ایشان بر امور، گاه ناخواسته لب به تمجید و تجلیل بگشایند.

     

    هیچ فرد منصفی نمی تواند منکر این مهم شود که دستاوردهای نظام در عرصه هایی چون پیشرفت های هسته ای، موشکی، سلول های بنیادی، تولید داروها و واکسن های مهارکننده بیماری هایی چون ایدز و برخی سرطان ها، ترمیم ضایعات نخاعی، دستیابی به فناوری شبیه سازی، به راه افتادن نهضت تولید علم وجنبش نرم افزاری در حوزه و دانشگاه، دمیده شدن روحیه اعتماد به نفس درجوانان و جوان گرایی و... در گرو دغدغه ها و پیگیری های مستمر ایشان صورت گرفته است.

     

    ایشان در جمع دانشجویان کشور به صراحت فرمودند: اگر بودجه بندی کشور در دست من بود، مهمترین چیزی که من به عنوان اولویت اول به آن نگاه می کردم، همین مسئله «پژوهش» بود. امروز دنیا به پژوهش به عنوان زیربنای پیشرفت وتعالی یک جامعه نگاه می کند.

     

    از زمان فروپاشی ساختار نظام بین الملل بواسطه سقوط و اضمحلال اتحاد جماهیر شوروی، منطقه خاورمیانه و جهان، تحولات پرآشوبی را پشت سر گذاشت. در اکثر این تحولات، ایران، یکی از حلقه های کلیدی محسوب می شد. عبور از گردنه های بسیار سخت تحولات، مرهون تدابیر بسیار هوشمندانه نظام جمهوری اسلامی ایران بود. در واقع بحران های متوالی که طی این سالها برای جمهوری اسلامی ایران رخ داد، فوق العاده قابل توجه و بسیار حساس بود.

     

    اگر فضای تصمیم گیری را در سه دسته الف) سازمان یافته و برنامه ریزی شده، ب) استراتژیک، ج) بحرانی، تقسیم بندی کنیم، جمهوری اسلامی همواره در فضای بحرانی بسر می برد. بنابراین تصمیم گیری در چنین شرایطی بسیار حساس و نیازمند تصمیم گیران آگاه، هوشمند، مدبر، جامع نگر و شجاع می باشد. عبور موفقیت آمیز از این بحرانها و تبدیل آنها به فرصت های مغتنم از شاخص های بارز دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بوده است. کنکاش در خصوص این مدیریت موفقیت آمیز نشان می دهد که رهبر انقلاب مهمترین و بیشترین نقش را داشته است. امروز کسی تردید ندارد که مواضع و رویکردهای رهبر انقلاب در خصوص رویدادهای مهمی مانند 11 سپتامبر، حمله امریکا به افغانستان و عراق، مقدمه سازی برای حمله و سرنگونی جمهوری اسلامی ایران، تحریم ها و فشارهای ارعاب آمیز و دهها رخداد دیگر، نه تنها جمهوری اسلامی ایران را از تهدیدات بالقوه و بالفعل دور ساخت بلکه موقعیت و جایگاه ایران را در مراتب قدرت و ثبات چه در بعد داخلی و خارجی به شدت افزایش داده اند.

     

     

    منبع:پایگاه اطلاع رسانی رجا



    محمدرضا زارع، ::: پنج شنبه 87/3/16::: ساعت 10:1 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    <      1   2   3   4      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 16
    بازدید دیروز: 172
    کل بازدید :112726

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    از همه جا-از همه چیز-اخبارهای مورد علاقه من-مقالات-یادداشتهای من
    محمدرضا زارع،

    >>آرشیو شده ها<<
    آرشیو مطالب 1
    آرشیو مطالب 2
    آرشیو مطالب 3
    آرشیو مطالب 4
    آرشیو مطالب 5
    آرشیو مطالب 6
    آرشیو مطالب 7
    آرشیو مطالب 8
    آرشیو مطالب 9
    آرشیو مطالب 10
    آرشیو مطالب 11
    آرشیو مطالب 12
    آرشیو مطالب 13
    آرشیو مطالب 14
    آرشیو مطالب 15
    آرشیو مطالب 16
    آرشیو مطالب 17
    آرشیو مطالب 18
    آرشیو مطالب 19
    آرشیو مطالب 20
    23/3/87
    24/3/87
    25/3/87
    26/3/87

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    از همه جا-از همه چیز-اخبارهای مورد علاقه من-مقالات-یادداشتهای من

    >>لینک دوستان<<
    سایت درج آگهی و تبلیغ رایگان اینترنتی پیام سرا
    دعوت به دوستی کلیک کنید

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<
    پارسی بلاگ، پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
    2006-ParsiBlog™.com ©