سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدایا! . . . در دیده ام نور و در دینم بینش بنه . [امام صادق علیه السلام]
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از همه جا-از همه چیز-اخبارهای مورد علاقه من-مقالات-یادداشتهای من
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • رهبر انقلاب بارها در سخنانشان، از سوم تیر به عنوان بازگشتی به شعارهای انقلاب و امام یاد کرده اند. چرا تئوری ترمیدور، عبور از شعارهای انقلاب و طرح شعارهای تجدیدنظرطلبانه در انقلاب ما به سد سوم تیر خورد و برگشت؟

     

    انقلاب را باید با محتوای آن سنجید و وزن کرد، محتوای انقلاب به دلیل غنا و خلوصش "عمق" دارد و از جهت گستردگی "نفوذ" واز حیث آرمانخواهای "اوج" دارد. در انقلابهای انبیا هرچه زمان گذشته، تأثیرگذاری و ماندگاری آن بیشتر شده است. نسل انقلاب با فرهنگ دینی خو کرده و در میدان مبارزه آبدیده شده اند. بنابراین این نسل با موانع متوقف نمی شود و سعی می کند راه خود را پیدا و عبور کند.

     

    یکی از محوری ترین نکات در حفظ مبانی انقلاب و امتدادش، ساختاری است که انقلاب پیدا می کند. انقلابهایی که برای خود نظام سیاسی درست کردند، مانند انقلابهای سوسیالیستی ماندگار شدند و ضعف آنها درواقع بیشتر معطوف به بنیه محتوایی آنها بود تا ساختار آنها. در انقلاب ما، نظام متکی به مردم و مدل سیاسی امام برای حکومت با محتوای اسلام ناب، باعث ماندگاری انقلاب شد.

     

    اگر در این ساختار، اجزای آن درست عمل نکنند، چه می شود؟ دوم خرداد واقعاً چه ماهیتی داشت؟ آیا برای دوران گذار، خیر و برکت بود یا بحران؟

     

    در جامعه ای با بنیه و هاضمه قوی، تحولات در جهت بالندگی و ارتقای نظام سیاسی می تواند  موثرباشد و از جهتی بنیاد های مستحکم نظام اسلامی به نمایش گذاشته شد. البته تردیدی هم وجود ندارد که این جریان آسیبهایی به ما رساند. یکی از مصادیق بارز آسیبها خود من هستم که شرایط سختی برما تحمیل شد.

     

    این شرایط سخت چه بود؟ کمتر درباره اش صحبت کرده اید؟

     

    وقتی در یک جامعه متهم و منزوی می شوید، به ناحق در مورد شما قضاوت می کنند و توان شما که ظرفیت ملی و حاصل هزینه کردن انقلاب روی نیروهای آن است، مطرود می شود، این ها همه شرایط سخت است. البته به دلیل هاضمه انقلاب، نعمت رهبری، اسلام، هوشمندی مردم و پایداری نیروهای معتقد و ارزشگرا از این مرحله عبور کردیم. دستاوردهای کاملاً مثبتی هم این مرحله داشت. پدیده ها را نمی توان سیاه و سفید دید و قضاوتهای کاملاً مجرد و تک بعدی کرد. مثلاً امام فرمودند "جنگ برای نعمت است" درصورتی که از جنگ آسیب رسان تر نمی توانید، پیدا کنید اما همین جنگ می تواند برای جامعه مثبت باشد. حوادث دوره دوم خرداد هم خیلی خوابها را مبدل به بیداری کرد، نقاط قوت و ضعفمان را نشان داد، نگرانی ما را از برخی حوزه ها هم کم کرد، مثلاً درخصوص انفتاح سیاسی و نشاط رسانه ای مدل مردم سالاری دینی و اتکا به رأی مردم و تعامل قوی و افکارعمومی.

     

    با توجه به تسلط شما به مسائل امنیتی چقدر این تحلیل را قبول دارید که جریان دوم خرداد با طراحی مثلث تضعیف وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی و سپاه در قضایای قتلهای زنجیره ای و کوی دانشگاه قصد پیشبرد پروژه براندازی را داشت؟

     

    نمی توان پدیده دوم خرداد را یک طیف کاملاً منسجم و پیوسته با ساختار و ذهنیت واحد دید. یک سر این طیف در داخل و سر دیگر آن در خارج بود. عده ای در این جریان بودند که به اساس انقلاب باور داشتند واجمالاً پایبند هم بودند اما طیفی هم وجود داشت که کاملاً با این ذهنیت فاصله داشت و تصور می کرد دوم خرداد معبری برای زیر و رو کردن اساس انقلاب است. باید دقیقاً سطوح طیف را بشناسیم، نمی توانیم حکم واحد دهیم. والا به تصویری مبهم با قضاوت های سطحی خواهیم رسید.

     

    در دوره انزوا در زمان حاکمیت جریان دوم خرداد چه مشغولیتهایی داشتید؟

     

    بخشی از فعالیتم همین درس و بحثهای حوزوی بود اما فعالیت گسترده سیاسی هم نه به صورت علنی بلکه به صورت تشکیلاتی با جریان اصولگرا در جبهه پیروان خط امام و رهبری و سپس شورای هماهنگی نیروهای انقلاب داشتم. در جلسات و بحثهای تئوریک حضور منظم داشتم. در طراحی های سیاسی، سخنرانی، سفرها ،شاید جزء پرکارترین عناصر بودم که جلسات متعددی با دانشجویان، روحانیون و طیف های فعال سیاسی داشتم و این فعالیت از قبل از انتخابات شورای شهر دوم آغاز شده بود.

     

    در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب دقیقاً چه نقشی داشتید؟

     

    در کمیته سیاسی و تبیین مواضع بودم و برای مقاصد توجیهی هم به صورت منظم سفر می رفتم.

     

    حمایتتان از آقای لاریجانی در جریان انتخابات ریاست جمهوری هم بر همین مبنا بود؟

     

    آقای لاریجانی، کاندیدای شورای هماهنگی بود و براساس همان نگاه تشکیلاتی که معتقدم غفلت از انسجام تشکیلاتی موجب از دست دادن فرصتها می شود، به ایشان کمک فکری می دادم و در تهیه مانیفست ایشان هم نقش زیادی داشتم.

     

    مکانیسمی را که به این انتخاب رسید، قلباً قبول داشتید یا اینکه حسب التزام تشکیلاتی بود؟ چون اختلاف نظرهای عمیقی در اثر این انتخاب و اعلام زودهنگام آن در جریان اصولگرا پدید آمد.

     

    در ساختار تشکیلاتی به ویژه در گروه مؤمنین و با تأکیداتی مانند "واعتصموا بحبل الله جمیعا"، "ان حزب الله هم المفلحون" و...باید التزام تشکیلاتی را رعایت کرد.رفتار بشری هم خالی از عیب نیست اما مطمئناً نفع کار جمعی بیش از ضررش است. این تجربه در انتخابات شوراهای دوم و مجلس هفتم موفق بود. خوشبختانه ریاست جمهوری نهم از جرگه اصولگریان خارج نشد اما تجربه کار تشکیلاتی در یک مقطعی، کند شد.

     

     

    شایعه بود که شما به آقای هاشمی رأی دادید و حتی برگه رأیتان را هم نشان داده اید.

     

    این که من رایم را آشکار کنم و به خبرنگاران نشان دهم یک خبط سیاسی است که سیاسیون دست چندم هم دست به این رفتارها نمی زنند. امروز که روش و برخورد سیاسی من آشکار شده است. بی اساسی چنین شایعاتی کاملا پیداست.

     

    در دور دوم انتخابات چه کردید؟

     

    در دور دوم به دلیل اینکه آقای هاشمی نفر اول بود و احتمال رأی آوردن او وجود داشت، شورای هماهنگی گفت مصلحت نیست تعارض پیدا کنیم تا اگر آقای هاشمی پیروز شد این تلقی پیدا شود که با جبهه اصولگرایان فاصله دارد وبا  توجه به این که از نظر شورای هماهنگی هر دو در دایره اصولگرایی بودندبا همین نگاه آن اطلاعیه شورای هماهنگی صادر شد مبنی بر اینکه هر دو اصولگرا و مورد تایید هستند. البته همانجا هم عده ای بودند که به جدّ معتقد بودند باید طرف آقای احمدی نژاد برویم، چون ایشان در طیف اصولگرایی شناخته شده تر هستند.

     

    رأی خود شما چه بود؟

     

    من حتی بین مرحله اول و دوم از طرف برخی علما و روحانیون پیش آقای هاشمی رفتم و گفتم "کارهایی که توسط ستاد شما علیه آقای احمدی نژاد انجام می شود، درست نیست. مگر ایشان دوبار توسط شما به عنوان استاندار نمونه انتخاب نشد پس چرا این دوستان می گویند آدم ناموفقی است؟ شما باید خودتان جبران کنید". آقای هاشمی قبول کرد و در مصاحبه آخر هم اشاره ای کرد، اگرچه باید غلیظتر، واضح تر و شفاف تر موضع می گرفت و نظر می داد. معتقدم آن قضاوتها، قضاوتهای درستی نبود.

     

    بالاخره رأی شما چه بود؟

     

    ما جریان اصولگرایی را باید تثبیت می کردیم، پس باید کسی که در دایره اسامی اصولگرایان بود، پیروز می شد و چون معتقدم نسل جدید باید رو بیاید تا تداوم این جریان حفظ شود، از آقای هاشمی تقاضای انصراف کردیم و اساساً نگاه من چنین نگاهی است البته با حفظ حرمت بزرگترها و سابقین. جامعه ای می تواند گامهای استوار و رو به جلو بردارد که نسبت به پیشینه خود با قدرشناسی و واقع بینی حرکت کند. من نسبت به رفتارهای متقابل آقایان هاشمی و احمدی نژاد پس از انتخابات انتقاد داشتم. حتی به آقای هاشمی پیشنهاد دادم بیاید در حمایت از دولت مطالبی بگوید. همینطور متقابلاً آقای احمدی نژاد. چون معتقدم این چالش مطلوب ما نبوده و نیست و باید گامی به پیش برداریم.

     

    فکر می کنید اساساً چرا آقای احمدی نژاد رأی آورد؟

     

    مشی اصولگرایانه مورد نظر و انتخاب جامعه ما شده بود و در انتخابات شوراها و مجلس هم خود را نشان داده بود. آقای احمدی نژاد شعارهای اصولگرایانه اش، بسیار غلیظ تر از آقای هاشمی بود و آقای هاشمی بیشتر شعارهای عملگرایانه می داد. اما آقای احمدی نژاد با شعارهای اصولگرایانه سعی می کرد نگاه عملگرایانه خود را با رفتارش بروز دهد.

     

    گفته می شود تا 3-2 روز قبل از معرفی کابینه قرار بود به عنوان وزیر اطلاعات مشغول شوید، چه اتفاقاتی افتاد که منجر به این تغییر شد؟

     

    دولت اصولگرا صرف نظر از طیف ها و سلایق درونی آن مطلوب من است. اما وقتی آقای احمدی نژاد رئیس جمهور شد من برای اینکه تلقی حس توقعی نشود، حتی به دیدن ایشان هم نرفتم. اگرچه در دوره ای حتی برای شهردار شدن ایشان بخاطر عملکرد موفق در استانداری اردبیل تلاش کرده بودم و در شورای هماهنگی هم از نزدیک با هم کار کرده بودیم. تلفنی به ایشان تبریک گفتم و آرزوی موفقیت کردم، اما حتی نگفتم "در خدمتیم".

     

    بعد از ده، پانزده روز در ساختمان مجلس قدیم من را دعوت کردند و نظرم را در مورد گزینه های وزارت اطلاعات پرسیدند. درباره خودم هم نظر خواستم. به دلایل مختلف تأکید کردم که من کاندیدای این وزارتخانه نیستم ولی گفتند تو آشناترین فرد در حوزه اطلاعات هستی، برنامه ای بنویس که حتی اگر کس دیگری هم مطرح شد، برنامه قوی برای وزارت اطلاعات داشته باشیم. چند روز بعد دوباره به دفتر ایشان رفتم، به من گفتند "در گفتگویی که با رهبری داشته ام اسم چند تن از افراد برای وزارتخانه های مختلف از جمله شما را برای وزارت اطلاعات مطرح کردم که ایشان هم موافق بودند و باید این پست را قبول کنی" و گفتند "شما و آقای صفار به عنوان اولین وزرای من هستید". بعد هم آقای دانش جعفری، فرهاد رهبر، جهرمی و علی احمدی و دیگران به عنوان کاندیدا مطرح و در کار گزینش وزرا بودند.

     

    آقای احمدی نژاد یک گروه ارزیابی و مصاحبه برای وزرای سیاسی، امنیتی و فرهنگی و گروه دیگر برای وزرای صنعتی و اقتصادی تشکیل دادند. من، آقای جهرمی، آقای صفارو احتمالا آقای زریبافان در گروه اول بودیم و در مورد گزینه های مختلف این وزارتخانه ها ارزیابی می کردیم و چون خود من هم به عنوان وزیر اطلاعات انتخاب شده بودم، دیگر شائبه ای وجود نداشت. نهایتاً در مورد وزارت کشور افرادی را به آقای احمدی نژاد پیشنهاد کردیم اما ایشان نپسندیدند و گفتند اسم پورمحمدی هم برای وزارت کشور نوشته شود. اواسط مردادماه بود که این نکته در جلسات مطرح شد. چند روز قبل از معرفی کابینه، آقای زریبافان به من زنگ زد و گفت آقای رئیس جمهور گفته برنامه ات را برای وزارت کشور بنویس. چند روز طول کشید تا این برنامه را با دوستان نوشتیم و به هرحال تغییر از وزارت اطلاعات به کشور همانطور که در مراسم تودیع هم گفتم، دست من نبود.

     

    رأی اعتماد شما در مجلس پرحاشیه بود. آیا این مسئله پشت پرده های و باج خواهی هایی هم داشت؟

     

    مجلسیها نسبت به وزارت کشور حساسیت زیادی دارند. طبعاً استاندارها، فرماندارها و بخشدارها قرار بود تغییر کند و نمایندگان هم حرف داشتند. من به دنبال تئوری همگرایی بودم که آن را در سخنرانی خود در مجلس هم مطرح کردم. اما طیفی در مجلس که یکی از آنها گروه چپ و دوم خردادی بود با من معارض بود، چون من در ابراز تقیدم به اصولگرایی بسیار جدی بوده و هستم، هرچند ممکن است تعریفم در اصولگرایی با دیگران متفاوت باشد. جمعی از اصولگراها هم بودند که با من مخالفت کردند، اگرچه جمعی از این دوستان بخصوص آقای نادران، بعداً به من ابراز لطف کردند. طیف دیگری هم بود که عوامل تحریک از بیرون به آنها فشار می آورد و خارج از طیف های سیاسی و با اغراض و مقاصد خاصی این کار را دنبال می کردند.

     

    یعنی با انگیزه های روشنفکری؟

     

    نه، اتفاقاً این گروه بیشتر مخالف جریان روشنفکری بود. البته برخی افراد با نگاههای روشنفکری هم در مجلس علیه من صحبت کردند و جدال سختی سر رأی اعتماد به وجود آمد. بحث وزارت اطلاعات هم مطرح شد و تشخیصم این بود که حق آن است که من در این جایگاه از آن مجموعه دفاع کنم. حتی بخش زیادی از سخنرانی ام را کنار گذاشتم و تا حدودی پرخاشگرانه صحبت کردم که به قول پارلمانتاریست های حرفه ای ریسک خطرناکی بود. حتی آقای احمدی نژاد از پایین به من اشاره کرد که قدری آرام تر باشم.که درآن لحظه من به خاطربلند شدن صدای از مجلس عذرخواهی کردم.

     

    گفته می شود هنگام رأی اعتماد شما به نمایندگان قول دادید که در عزل و نصبهای استانی به آنها هماهنگی کنید و این قول را بدون هماهنگی با رئیس جمهور دادید.

     

    من اساساً در مورد نوشتن برنامه هایم برای وزارت کشور وقت چندانی نداشتم. روز چهارشنبه که کابینه به مجلس معرفی شد، روز سه شنبه برنامه ام را به مجلس داده بودم و پس از آن اصلاً فرصتی نبود که بطور خصوصی با رئیس جمهور صحبتی داشته باشم. در کمسیون ها و مجمع های استانی و نطقم در مجلس برنامه هایم را اعلام کردم و معتقدم این مدل با وجود نقصهایی که دارد، موفق بود و باید تکمیل شود.

     

    فکر نمی کنید بخاطر همین قولی که داده بودید، برخی توقعات ایجاد شد و افرادی مثل آقای علیخانی علیه شما و دولت نطق ها و مصاحبه های تند کردند؟

     

    من با مجموعه نمایندگان مجلس نه تک تک افراد که عمدتاً هم اصولگرا بودند، تفاهم کرده بودم و نظر مجمع نمایندگان استانی را در خصوص مدیران ارشد می گرفتم.به یاد داشته باشید که مجلس اصولگرا بود. به آنها گفته بودم پیشنهادات خود را ارائه دهند و بعد هم با آقای رئیس جمهور درمورد این افراد پیشنهادی صحبت می شد. طبیعی بود در یک تعامل چندجانبه به نتیجه می رسیدیم چرا که ممکن بود یک شخص کاملاً ایده آل من نباشد. اما باید ترجیحات نمایندگان را هم درنظر می گرفتیم تا هر روز با استاندار جنجال و اصطکاک نداشته باشند. اگر نظر من صرفاً رأی آوردن بود، چه لزومی داشت در مجلس آن نطق را ارائه کنم و رأی ناپلئونی بگیرم.

     

    بعد از رأی آوردن آقای احمدی نژاد سرویس های امنیتی و سیاسی غرب پروژه های جنگ روانی و سیاسی را علیه ما شروع کردند، نشانه های این پروژه ها به ویژه در حوزه های امنیتی برای شما ملموس بود؟

     

    دقیقاً. من حتی معتقدم از زمانی که جریان اصولگرایی دوباره اوج گرفت، طرحهای ضد امنیتی توسط سرویس های اطلاعاتی امریکا، اسرائیل و انگلیس علیه کشور ما تحریک و فعال شد و همه سیستم های امنیتی ما را درگیر خود کرد. البته بحران ترور قبل از این دولت شروع شد اما نه به خاطر معارضه با دولت قبلی، بلکه بخاطر موج اصولگرایی که در کشور ایجاد شده بود.

     

    شاخصهای امنیتی در دوره وزارت شما ارتقا یافت؟

     

    مدلهای مدیریتی امروزی از حالت تفصیلی و تشریحی مبهم به دور و مبتنی بر آمارها است. میزان جرائم سازمان یافته، جرائم عمومی، جرائم اجتماعی، جرائم رانندگی و حوادث غیرمترقبه همگی کاهش یافت و در مقابل احساس امنیت در افکار عمومی افزایش یافت.

     

    حوادث انفجار اهواز و حادثه تاسوکی در همین دوره اتفاق افتادند.

     

    این حوادث در امتداد جریانی بود که در زمینه ترور و مسائل ضد امنیتی از قبل راه افتاده بود و ما تا مستقر شویم و ساز و کارهای جدید را سازماندهی کنیم، زمان می برد. ما به سرعت مستقر شدیم و به تعادل رسیدیم که این حکایت از توفیق امنیتی بخصوص در مواجهه با موارد ضد امنیتی داشت.

     

    ریگی هنوز دستگیر نشده است؟

     

    ریگی در ایران نیست. در خارج از کشور و دور از دسترس و حوزه امنیتی ما در حال جابجایی محله به محله است. مورد حمایت کشورهای خارجی هم هستند و از امکانات رسانه، پول و ابزار آنهابرخوردارند.

     

    حادثه انفجار شیراز قابل پیشگیری نبود؟

     

    ترور و کارهای خشن چون پنهان است، امکان وقوعش حتی در پیشرفته ترین کشورها وجود دارد. مهم آن است که دستگاه های امنیتی با تسلط بر صحنه آن را مدیریت کنند. البته در شبکه های شناخته شده، امکان پیشگیری هم وجود دارد اما تلقی اطلاعاتی درباره شبکه ای که دست به این کار زد، این بود که جنس فعالیت های آنها از نوع خشن نیست و تنها می خواهند خود را مطرح کنند. حتی ابتدا که مسئولیت این کار را برعهده گرفتند، جدی گرفته نشد و در مراحل بعدی معلوم شد کار خودشان بوده است.

     

    وزارت کشور شاید بیش از همه دستگاه های دولت درگیر بحث سفرهای استانی بوده است. نقاط قوت و ضعف این سفرها چه بود؟

     

    دولت با خصلت هایی که آقای احمدی نژاد دارد، نقاط مثبت ویژه ای پیدا کرده که یکی از این خصلتها مردمی بودن است. دولت واقعاً درپی ایجاد و استقرار عدالت است و می خواهد بخصوص طبقات محروم را برخوردار کند. توازنی برقرار کند و فاصله دهک ها را کم کند. این جزء باورهای دولت است. سفرهای استانی برای بروز این شاخص ها فوق العاده مفید و کارساز بود. البته نقدهایی هم به روش سفرها داشتم. بالا بردن مطالبات اجتماعی اگر پاسخگویی در آن حد نباشد، موجب می شود همیشه احساس ناکامی در افکار عمومی وجود داشته باشد.

     

    دردور دوم این سفرها بازخوردی که گرفتید احساس ناکامی است؟

     

    طبعاً این نگاه تاحدودی تنظیم شد و تجربه ای بود که باید انجام می شد. جابجایی دولت در این سفرها کار بسیار سنگینی بود که الآن روان تر شده است. همت آقای احمدی نژاد و دیگران در دولت بسیار ارزشمند است و ایشان باید به همه شهرستانها می رفتند که درخصوص سایر اعضاء دولت اینگونه نبود.

     

    این سفرها بایستی خاطره انگیز هم بوده باشند؟

     

    در سفر به استان چهارمحال و بختیاری به علت شرایط جوی، آقای رئیس جمهور نتوانست به شهرستان کوهرنگ برود و من به عنوان نماینده دولت رفتم. این بازدید صبح تا ظهر برنامه ریزی شده بود اما همین که مردم فهیمدند نماینده دولت قرار است، بیاید راه را می بستند، در بین راه قربانی می کردند، حتی در وسط خیابانها به سرعت تریبون های سخنرانی و نقد برپا می کردند و بازدید تا غروب طول کشید. این خاطرات برای من بسیار شنیدنی و دیدنی است. خستگی ما واقعاً با دیدن چهره بشاش و امیدوار جوانان از بین می رفت و از مردم انرژی می گرفتیم. من در سفرها احساس خستگی نداشتم، حتی در سفر استانی اخیر به خراسان رضوی، هنگام افتتاح پروژه خبر دادند که آقای الهام اعلام کرد وزرای اقتصاد و کشور جابجا می شوند. مراسم سان از نیروهای ارتش داشتیم. بعد هم برای افتتاح دانشگاه سبزوار رفتیم و همان زمان سخنرانی پرشوری انجام دادم و از دولت هم دفاع کردم.

     

    چه حسی از شنیدن این خبر داشتید؟

     

    من از شنیدن این خبر برای دولت و کشور خوشحال نشدم ولی احساس شخصی من متفاوت بود. از این که از ظرفیت هایم نتوانم برای مردم استفاده کنم، حس خوبی ندارم. معمولاً انسان از برداشتن تکلیف بیشتر خوشحال می شود ولی من طوری تربیت شده ام که از برداشتن بار بیشتر خوشحال می شوم. در دوران طلبگی هم آقای قدوسی کارهای اجرایی را به من می سپرد. اولین تظاهرات انقلابی در قم در شب هفت حاج آقا مصطفی سال 56، توسط گروه ما انجام شد. زیر گنبد اعظم شروع به شعار دادن کردیم. این کار چنان تازگی داشت که جمعیت به سرعت پراکنده شد. بعد در شب چهلم به داخل صحن رفتیم و بعد هم که به امام اهانت شد و به خانه علما رفتیم و موج مردمی شکل گرفت.

     

    تمایلی به عافیت طلبی ندارم و به هیچکدام از همکاران هم توصیه بازنشستگی و استعفا نکرده ام. حتی در دوره دوم خرداد چند سال مرخصی بدون حقوق گرفتم و به نوعی مستعفی شدم اما بعد که دوباره پرونده ام فعال شد و حتی این امکان وجود داشت که آن چند سال هم جزء سنوات خدمتم قرار بگیرد، اقدام نکردم تا فرصت بیشتری برای خدمت داشته باشم. الان هم با وجودی که 28 سال از استخدام من می گذرد سنوات من 25 سال محاسبه می شود.

     

    با توجه به تخصص شما در مسائل امنیتی، سفرهای استانی چه تأثیر امنیتی در حوزه روابط دولت و ملت دارد؟

     

    هرچه رابطه دولت و ملت تقویت شود، حس عمومی جامعه نسبت به زندگی در روابط خودشان مثبت شود و امیدواری آنها نسبت به آینده بیشتر شود، دقیقاً تأثیرات امنیتی دارد. در تئوری های امنیتی مباحث مفصلی مطرح می شود. پدیده امنیت فرآیندی است که عوامل مختلف غیرامنیتی نقش مهمتری از عوامل امنیتی دارند. احساس مثبت اجتماعی جزء ارکان ایجاد امنیت در جامعه است و قطعاً سفرهای استانی در ایجاد امنیت و تقویت آن مؤثر است.

    درخصوص معاونان شما این نگاه وجود داشت که برخی از آنها بدون هماهنگی با رئیس جمهور منصوب شدند، مانند آقای علی جنتی که در دوره ای معاون سیاسی وزیر کشور بود.

     

    من از دوره طلبگی با آقای جنتی در مدرسه حقانی بودم. حتی ایشان به ما درس می داد. آن زمان فراری بود و با اسم مبدل وارد کلاس می شد و بعد هم به لبنان رفت و تا انقلاب هم خارج بود. من او را به عنوان یک معتدل سیاسی و همراه که به تقوای اجرایی و حرفه ای اش اعتقاد داشتم و فکر می کردم برای ایجاد تعادل در وزارت کشور مطلوب است، انتخاب کردم.

     

    بحث انتخاب استانداران ربط زیادی به آقای جنتی نداشت، بخش اعظم استانداران، همکاران آقای رئیس جمهور بودند و نمایندگان هم قصد داشتند کسی را انتخاب کنند که به شخصیت رئیس جمهور نزدیک باشد.در انتخاب فرمانداران هم نظرنمایندگان در این زمینه گرفته می شد و خودم هم بر این مسئله نظارت داشتم.در فضای پرتنشی که دوم خردادی ها علیه من ایجاد کردند و طوری تعبیر می کردند که قصد دارد فضای کشور را با چماق سرکوب کند با انتخاب ایشان توانستم این فضا را بشکنم و تصویر متعادلی هم برای دولت ایجاد شد.

     

    اما معاون سیاسی در حقیقت باید گفتمان دولت را برای گروه های سیاسی مرجع و احزاب تبیین کند. بنابراین باید تعلق گفتمانی حداکثری به دولت داشته باشد. اما در خصوص آقای جنتی با توجه به گرایشهای سیاسی ایشان این تعلق حداکثری وجود نداشت.

     

    این، نگاه درستی نیست. من همیشه به حوزه سیاسی در وزارت کشور گفته ام در اغلب انتخابات هایی که در کشور انجام شده، نتیجه برعکس تمایلات سیاسی حوزه سیاسی وزارت کشور وقت بوده است. اتفاقاً من خود را موفق می دانم چون طی 32 ماه مسئولیتم در وزارت کشور، 3 انتخابات بزرگ در کشوربرگزار شد که در هر سه، منطق و تیم اصولگرایان موفق شدند.

     

    ما محتوای ذهنی اصولگرایانه داریم ولی حق اعمال آن را در سیستم نداریم. ما در وزارت کشور مسئول محصول سیاسی نیستیم. من توفیق خودم در وزارت کشور را در این می دانم که نگاهم به بخشها کاملاً حرفه ای بود و جایی که اصولگرایان موفق شدند هم مایه افتخار من و دوستان اصولگرا بود و از این که این مسأله را مطرح کنم نیز ابایی نداشتم. اما می خواستم این دو حوزه را از هم تفکیک کنم و بگویم گرایش و منطق اصولگرایی ربطی به کارکرد درون سیستم وزارت کشور ندارد.

     

    منبع:http://www.rajanews.com



    محمدرضا زارع، ::: پنج شنبه 87/3/9::: ساعت 4:20 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    گروه سیاسی- احسان صالحی، جواد حجتی: مصطفی پورمحمدی وزیر کشور 32 ماهه دولت نهم بود که تا 2 روز قبل از معرفی کابینه قرار بود، وزیر اطلاعات شود. پورمحمدی پیشنهاد مصاحبه را به گرمی قبول کرد تا همانطور که در جلسه تودیع خود با درایت پروژه تفرقه افکنانه مخالفان دولت را ناکام گذاشته بود، این بار نیز در نخستین گفتگوی خود با رسانه ای حامی مبانی اصولگرایانه همان رویه را دنبال کند.

     

    گفتگو با پورمحمدی در دفتر رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی انجام شد اما آنقدر طولانی شد که در نهایت روح الله حسینیان شخصاً آمد و پورمحمدی را برای جلسه دیگری که برای بعد از نماز مغرب و عشاء برنامه ریزی شده بود، همراه برد و شاید به همین دلیل نیز این گفتگو قدری ناتمام ماند.

     

    اولین چیزی که در برخورد با وزیر کشور سابق به نظر می رسد، اقتدار وی است. پورمحمدی شمرده و با متانت سخن می گوید و در نقطه مقابل وزیر سابق اقتصاد که پس از برکناری کوشید تمام مسئولیت ها را از خود سلب کند، وی نه تنها از پذیرش مسئولیت عملکردش طفره نمی رود بلکه تلاش می کند از جزئیات این عملکرد 32 ماهه نیز با حوصله دفاع کند. پورمحمدی گفتگو را با تقدیر از فعالیت جوانان اصولگرا در حوزه رسانه آغاز کرد و ضمن تشریح سوابق فعالیت های قبل از انقلاب خود در مدرسه حقانی، با آسیب شناسی دوم خرداد و پدیدار شناسی سوم تیر ادامه داد.

     

    در ادامه این گفتگوی خواندنی نیز به مسائل متنوعی از قبیل چرایی رأی وی به لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری نهم، توصیه او به هاشمی رفسنجانی برای انصراف، انتخاب وی به عنوان وزیر کشور، سفرهای استانی، جلسه پرحاشیه رأی اعتماد و برخی انتصابات جنجالی وی مانند علی جنتی در معاونت سیاسی وزارت کشور پرداخته شد. متن گفتگوی 2 ساعته با وزیری که در دوره وزارتش از سوی دفتر رئیس جمهور، دوست رسانه ها لقب گرفت، در ادامه آمده است:

     

    با توجه به معرفی که شما از سایت خود کردید، تحولات رسانه و نیروهایی را که در این حوزه وارد شده اند، جزء توفیقات بزرگ انقلاب و امام می دانم. چه در تولید خبر، چه در انجام کارهای فنی، نقادی، تحلیل، موضوع شناسی، تیترزنی و... جهش های خوبی صورت گرفته است. با همین باور هم بوده که به جامعه رسانه ای نگاه کرده و روابطم را با آن، نه براساس یک نوع تاکتیک و روابط محاسبه گرایانه بلکه برمبنای تحول خواهانه تنظیم کرده ام.

     

    باید رسانه را بیشتر بارور کنیم و این از حوزه هایی است که هرچه روی آن سرمایه گذاری کنیم، در جهت رشد و ارتقای ظرفیت اجتماعی، فکری و انسانی ما مؤثر و سودآورخواهد بود. البته به شرط رعایت اصول ارزشی، حرفه ای، تکنیکها و توانایی هایی که در جامعه رسانه ای به آن توجه دارند.

     

    تا قبل از اینکه به عنوان وزیر کشور انتخاب و معرفی شوبد، تصویر جامعی از سوابق و فعالیتهای شما وجود نداشت. فعالیت های قبل از انقلاب، به ویژه در مدرسه حقانی چه ویژگیهایی داشت؟

     

    من به کرات توضیح داده ام. قبل از انقلاب طلبه ای بودم که متناسب با تحولات زمان و با شور و مسئولیت شناسی فعالیت می کردم. مهر سال 1350 وارد حوزه شدم. یک سال به مدرسه آیت الله گلپایگانی رفتم و سال 51 هم وارد مدرسه حقانی شدم.

     

    مدیریت مدرسه حقانی بر عهده چه کسی بود؟

     

    مسئول این مدرسه در آن زمان مرحوم شهید قدوسی بود. البته هیئت مدیره ای داشت که شهید بهشتی، آیت الله جنتی، آیت الله مصباح، آیت الله مشکینی و آیت الله خزعلی هم عضو آن بودند. اولین مدرسه منظم، کلاسیک و نوگرا بود که در کنار فعالیتهای علمی، گرایشات کاملاً انقلابی داشت. یعنی ما از همان ابتدای طلبگی در جریان کشمکش های سیاسی، جنگ و گریزها، مواضع رادیوهای خارجی، جریانات چپ و رادیوهایی که منتسب به روحانیت مبارز بود و از عراق برنامه پخش می کرد، بودیم. اعلامیه ها هم به طور منظم می آمد و کتابهای انقلابی دست به دست توزیع می شد.

     

    نوگرایی که به آن اشاره کردید، در چه قالبی بود؟

     

    یک نوع نگاه سنتی در تفکیک حوزه دین از مباحث سیاسی، وجود داشت که گرایش امام در این شرایط گرایش نو و جدیدی بود. در عرصه روشنفکری هم آن دوره، دوره تاخت و تاز جریانات مارکسیستی بود و ما باید به نحوی با این مبانی فکری هم آشنا می شدیم. یا مبارزات تند انقلابی مثل چه گوارا، بن بلّا در الجزایر، پاتریس لومومبا در آفریقا، جنگ ویتنام، جنبش فتح در فلسطین و در داخل ایران هم گروه های چپ مثل چریکهای فدایی و سازمان منافقین شکل گرفته و فعال بودند. در فضای مخفی وتحت فشار رژیم که کافی بود یکی از این اعلامیه ها منجر به بازداشت، زندان و شکنجه شود، این نوگرایی، نوعی مبارزه تلقی می شد و مدرسه حقانی درگیر جدی این مباحث بود.

     

    هرسال دو سه بار، از ساواک قم و تهران به مدرسه هجوم می آوردند و بازرسی مفصلی در حجره ها برای یافتن اعلامیه و طلبه های فراری که فکر می کردند، در مدرسه هستند، انجام می شد. دهه 50، دهه اختناق شدید رژیم بود، به ویژه تا سال 55 که از آن به بعد، آرام آرام تحولات دیگری، به خاطر مناسبات بین المللی، افزایش قیمت نفت و درآمد طبقه متوسط بوجود آمد.دولت شاه طرح هایی را پس از افزایش درآمد های نفتی شروع کرده بود که توانایی رفع و رجوع انها را نداشت.

     

    نمود علمی دانش آموختگان مدرسه حقانی مانند دکتر بهشتی و آیت الله مصباح، درکنار مبارزات سیاسی آنها قابل توجه است. تحصیل در حد اعلا در کنار مبارزه چگونه قابل جمع بود؟

     

    زندگی طلبگی، زندگی مبارزه ای است و در واقع ما فراغت از تحصیل نداریم. در همین درس هم جدال علمی با تئوریهای مبارزه، چه سنتی و چه مدرن وجود دارد و برجستگان ما در حوزه تواناترین افراد در هماوردی با دیدگاه های رقیب هستند و این به فرهنگ دینی ما برمی گردد. جهاد در تفکر دینی ما تنها وسیله و راه نیست، قله ای در تحولات فکری و ارتقای معنوی انسان مسلمان است. البته در مراحلی جهاد می تواند وسیله باشد اما در مجاهد بودن، هدف، ارزش و اصالت است. یک روحانی مؤثر، بارز و مجاهد در جهت اصلاح جامعه خود قدم برمی دارد، بنابراین حتماً باید مبارزه کند. اصلاح گری، بدون مبارزه امکان ندارد و اگر فکر کنیم با حرکات رفرمیستی و انقلابهای نرم می توانیم اصلاح گری کنیم، این دقیقاً از نوع اصلاحات ژیگولی و نوعی  سانتی مانتالیسم است و به هیچ وجه بنیادین و تحول آفرین نیست.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    منبع:http://www.rajanews.com



    محمدرضا زارع، ::: پنج شنبه 87/3/9::: ساعت 4:18 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    وقتی مجری برنامه مثلث شیشه ای اعلام کرد مهمان دوشنبه شب این برنامه هاشمی رفسنجانی است، لحظاتی طول کشید تا تمام کسانی که متعجب شده بودند، به شیطنت مجری این برنامه پربیننده که با حذف نام کوچک مدعو خود آنها را به اشتباه انداخته بود، پی ببرند. اما گویا چندان هم این قصه تصادفی نبود، چه آنکه حضور محمد هاشمی در برنامه ثابت کرد او به نمایندگی از برادر خود دعوت شده است.

     

    به گزارش رجانیوز، برنامه مثلث شیشه ای که با چالش های معروفش، میزبان برادر هاشمی رفسنجانی بود، با پخش تصویری از رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در کنار دریا در حالیکه با لباس نیمه رسمی به افق نگاه می کرد، این فرصت را به محمد هاشمی داد که تمجیدهای فراوان از برادرش داشته باشد و پس از آن از وی پرسید که آیا افسوس نخورده است که برادرش بیشتر از او مطرح بوده است؟

     

    مجری برنامه با سؤالهایی از این قبیل بارها این فرصت را به این عضو ارشد حزب کارگزاران داد که خود را نسخه مشابه نامزد شکست خورده در انتخابات سال 84 معرفی نماید و پس از آن پرسید که شنیده‌ایم کاندیدای ریاست جمهور آینده می‌شوید، آیا تأیید می‌کنید؟ محمد هاشمی پاسخ این مسئله را بسته به شرایط دانست و تأکید کرد همه چیز در عالم احتمالات، امکان دارد. با اصرار مجری برنامه که در این برنامه باید شفاف پاسخ داد و طرح مجدد این سؤال که "آیا تکذیب می‌کنید یا تأیید؟ جواب روشن بدهید"، گفت: در این طور مواقع پاسخ شفاف گفته نمی‌شود و همانطور که گفتم بستگی به شرایط دارد، در عالم احتمالات همه چیز ممکن است.

     

    این برنامه که به نظر می رسد کارکردی تبلیغاتی برای اعلام کاندیداتوری محمد هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری 88 داشت، تصویر مشابهی از روزهای ابتدایی سال 84 را به نمایش گذاشت که اکبر هاشمی رفسنجانی مکرراً جوابی مبهم درباره حضور خود در انتخابات می داد و همه چیز را به آینده موکول می کرد تا سرانجام شروطی برای عدم حضور خود گذاشت که از آن جمله عدم حضور کسانی بود که از حضورشان احساس خطر می کرد. پس از این اظهار نظر روشن، احمد توکلی از حضور در انتخابات کناره گیری کرد تا فضا برای رقابت نیروهای جدید مهیا شود اما هاشمی پا به عرصه انتخابات گذاشت.

     

    با راهیابی هاشمی رفسنجانی و احمدی نژاد به مرحله دوم، رایزنی های گسترده ای شکل گرفت و حتی بسیاری از احزاب به شدت منتقد وی از او حمایت کردند. گروه هایی همچون تحکیم وحدت و حزب مشارکت. دبیر کل حزب مشارکت در مصاحبه با روزنامه الحیات از تبادل نامه‌ها و پیامهایی سری میان این حزب و هاشمی رفسنجانی در زمینه شیوه عمل دولت آینده و قوه مجریه در صورت پیروزی رفسنجانی در انتخابات خبر داد و از لابلای دیگر اخبار نیز مشخص شد هاشمی تمام تلاش خود را برای شکست رقیب به هر قیمتی به کار بسته است؛ اما برغم صف آرایی گروه های سیاسی در پشت سر وی، احمدی نژاد توانست آرایی حدود دو برابر او به دست آورد و رییس جمهور کشور شود. گویی هاشمی خود زودتر از دیگران شکستش را باور کرده بود که عطریانفر با عنوان "دستیار هاشمی" در روز سوم رقابت برای مرحله دوم در مصاحبه با خبرگزاری فرانسه خبر داد رفسنجانی متن نامه انصراف خود را نوشت ولی در نهایت و پس از فشار همراهان و ملتزمان خود، از ارسال آن منصرف شد.

     

    صبح سوم تیر بر همگان نتیجه انتخابات مشخص بود و هاشمی پس از انداختن رأی خود در مصاحبه با خبرنگاران گفت "فکر نمی‌کنم اگر رقیب من در انتخابات پیروز شود، مشکلی برای کشور پیش آید چون ما در هر حال در صحنه هستیم و از کشورمان و انقلابمان دفاع می‌کنیم." این به معنای اعلام تداوم رقابت بود. از آن تاریخ اغلب ناظران عرصه سیاسی اذعان دارند که رقابت های سال 84 همچنان ادامه دارد اما قانون مانع حضور مجدد هاشمی رفسنجانی به دلیل کهولت سن وی است. اینجاست که می توان از ورود برادر کوچکتر که با ژست های مشابه برادر بزرگتر حرف می زند، می خندد و شوخی می کند، رمزگشایی کرد.

     

    رد پای این موضوع را می توان در اخبار روزهای پس از شکست اکبر هاشمی رفسنجانی در تیرماه 84 به روشنی یافت. خبرگزاری فرانسه در گزارشی که در آن تاکید دارد "تحلیلگران سیاسی ایران معتقدند اکبر هاشمی رفسنجانی که در 25 سال گذشته یکی از متنفذترین سیاستمداران ایران تلقی می‌شد، هرچند اکنون پس از باخت خود در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران فضای کمتری برای عمل دارد اما هنوز فرو نریخته است" از قول کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران و از نزدیکان وی می نویسد "رفسنجانی در فکر کناره گیری از حکومت نیست زیرا خود در تشکیل آن سهم داشت " و با بسیار بالا دانستن روحیه هاشمی و اینکه او می‌تواند همچنان تاثیر‌گذار باشد، به ناگاه و بدون تناسب با بحث قبلی خود می گوید " فکر نمی‌کنم کسی کاری علیه خانواده او انجام دهد و اگر می‌خواستند کاری بکنند تا الآن کرده بودند."

     

    محمد هاشمی که در دوران ریاست جمهوری برادر با عنوان رییس صداوسیما در کابینه حضور داشت، پس از برکناری، معاونت وزیر امورخارجه وقت (ولایتی) شد و هم اکنون نیز به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در کنار برادر بزرگتر حضور دارد.

     

    او در ادامه در خصوص رقیبان احتمالی آینده خود نیز که قرار بود، پاسخ های یک کلمه ای بدهد، محمدباقر قالیباف را عنصر فعال و علاقمند به خدمت دانست و درباره «علی لاریجانی» به بیان همکار قبل و بعد از خود در صداوسیما اکتفا کرد. محمد هاشمی همچنین «غلامعلی حدادعادل» را ادیب خواند و گفت حدادعادل ادیبی است که کمتر از سیاست می‌داند. این پاسخ ها روشن می کند حزب کارگزاران در صورتی که باور کند در رقابت محمد هاشمی با احمدی نژاد شکستی سخت تر از بار اول خواهد خورد، از کدام نامزد احتمالی حمایت خواهد کرد؟



    محمدرضا زارع، ::: پنج شنبه 87/3/9::: ساعت 4:12 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران در گفت و گویی از اختلاف دوم خردادیها در خصوص انتخابات آتی ریاست جمهوری پرده برداشت.

     

    به گزارش رجانیوز ،مرعشی در این گفت و گو تصریح کرد که برخی بر بازگشت و حضور خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری تاکید کرده و برخی مخالف بازگشت خاتمی هستند.

     

    مرعشی همچنین پیشنهاد عجیبی مطرح کرده است و آن اینکه اصولگرایان و دوم خردادیها در مقابل دکتر احمدی نژاد ، یک نامزد مشترک معرفی کنند!

     

    گفتنی است در حالی که طیف‌های تندرو جبهه دوم خرداد نگران افزایش سهم خواهی گروه‌های تکنوکراتی مانند کارگزاران سازندگی هستند که به دنبال معرفی یکی از اعضای خود برای انتخابات آینده ریاست جمهوری هستند، گروه‌های سنتی جبهه دوم خرداد مانند حزب اعتماد ملی نیز گزینه خاص خود را برای انتخابات آینده خواهند داشت. گروه‌های تندروی مانند سازمان مجاهدین و حزب مشارکت نیز ظاهرا در صورت حضور خاتمی در انتخابات آینده از وی حمایت خواهند کرد.



    محمدرضا زارع، ::: پنج شنبه 87/3/9::: ساعت 4:9 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    <      1   2   3   4      

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 124
    بازدید دیروز: 2
    کل بازدید :112662

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    از همه جا-از همه چیز-اخبارهای مورد علاقه من-مقالات-یادداشتهای من
    محمدرضا زارع،

    >>آرشیو شده ها<<
    آرشیو مطالب 1
    آرشیو مطالب 2
    آرشیو مطالب 3
    آرشیو مطالب 4
    آرشیو مطالب 5
    آرشیو مطالب 6
    آرشیو مطالب 7
    آرشیو مطالب 8
    آرشیو مطالب 9
    آرشیو مطالب 10
    آرشیو مطالب 11
    آرشیو مطالب 12
    آرشیو مطالب 13
    آرشیو مطالب 14
    آرشیو مطالب 15
    آرشیو مطالب 16
    آرشیو مطالب 17
    آرشیو مطالب 18
    آرشیو مطالب 19
    آرشیو مطالب 20
    23/3/87
    24/3/87
    25/3/87
    26/3/87

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    از همه جا-از همه چیز-اخبارهای مورد علاقه من-مقالات-یادداشتهای من

    >>لینک دوستان<<
    سایت درج آگهی و تبلیغ رایگان اینترنتی پیام سرا
    دعوت به دوستی کلیک کنید

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<
    پارسی بلاگ، پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
    2006-ParsiBlog™.com ©