بترس که خدایت در معصیت خود بیند و در طاعت خویش نیابد و از زیانکاران باشى . پس اگر نیرومند شدى نیرویت را در طاعت خدا بگمار و اگر ناتوان گشتى ، ناتوانى‏ات را در نافرمانى او به کار دار . [نهج البلاغه]
از همه جا-از همه چیز-اخبارهای مورد علاقه من-مقالات-یادداشتهای من
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • ایران اکونومیست: عبدالله رمضان زاده معتقد بهبازگشت به جامعه، نهادسازی در درون جامعه و شروع به حرکت مجدد از پایین برای رسیدن به بالا است و اینکه اصلاحطلبان باید به درون جامعه برگردند و مجدداً زیرساخت های خودشان را اصلاح کنند.مثل احزاب اسلامگرای ترکیه.گفتگوی وی از پی میآید

     

    بحث حضور اصلاح طلبان در انتخابات به پرسش های زیادی دامن زده است. مواضع اصلاح طلبان به خصوص حزب مشارکت که جنابعالی در آن حضور دارید، پیش از انتخابات این بود که ما در انتخابات غیر آزاد، ناعادلانه و غیرسالم شرکت نمی کنیم.ضرب المثلی بین اصلاح طلبان بود که ما هیزم انتخابات غیررقابتی نمی شویم، اما شدند. این اختلافات از کجا نشات می گیرد؟ چگونه می خواهید مردم را متقاعد کنید که به مواضع شما اعتماد کنند؟

     

    این سوال خیلی سخت است. من از طرف احزاب اصلاح طلب نمی توانم صحبت کنم. از طرف مشارکت می توانم این را بگویم که ما دو مبنا در انتخابات داشتیم و داریم. مبنای اول مان این بود که ما تصمیم به سیاست ورزی و استفاده از حداکثر فرصت ها برای اصلاح وضع امور گرفتیم. این جمله یعنی چه؟ یعنی ما در تحلیل هایمان به این نتیجه رسیدیم که مسیر حل مشکلات مردم ایران، نه در انقلاب است و نه در انفعال. بلکه در مسیر اصلاح وضعیت موجود است. در گذشته هم که بر توسعه سیاسی تاکید می کردیم، مبنایمان در توسعه سیاسی در واقع بازسازی و نوسازی روابط حاکمیت با مردم بود. با توجه به اینکه گفتم، بنای ما بر سیاست ورزی در چارچوب ساختارهای موجود است و نه انقلابیگری و نه انفعال و خانه نشینی. گزینه های پیش رویمان در شرایط مختلف بسیار محدود می شود. یعنی گزینه هایمان آنقدر باز نیست که هر اختیاری داشته باشیم. در چارچوب این اصل سیاست ورزی ما یک مبنای دیگر برای خود تعریف کرده بودیم و آن این است که یک ائتلاف حداکثری، یعنی ائتلاف میان حداکثر اصلاح طلبان براساس حداقل مشترکات ایجاد کنیم. این دو گاهی اوقات با هم در تعارض قرار می گیرد وقتی می گویم در تعارض قرار می گیرد منظورم، با آن شعار انتخابات آزاد و عادلانه است. ممکن است انتخاباتی از نظر بخشی از اصلاح طلبان مثل مشارکت نه رقابتی باشد، نه آزاد و نه عادلانه اما برخی دیگر از اصلاح طلبان آن را مثلاً رقابتی یا بعضی عادلانه یا برخی آزاد بدانند. ما چون ائتلاف مان بر کار حزبی مان پیشی گرفته بود، مجبور بودیم تا پایان انتخابات بیاییم. در میانه راه هم به برخی از دوستان پیشنهاد کردیم وقتی ردصلاحیت های گسترده اتفاق افتاد، کنار بکشیم. گفتیم که براساس مبانی ما، این انتخابات دیگر قابل ادامه دادن نیست اما چون دوستان از ما خواستند که در ائتلاف بمانیم و ما نمی خواستیم با خروج از ائتلاف ضربه یی به سایر دوستان اصلاح طلب بزنیم، ماندیم و این تناقض را قبول داریم و می پذیریم که ما در انتخاباتی شرکت کردیم که به هیچ وجه رقابتی نبوده است، حداقل در تهران.

     

    -آیا همین شرکت در انتخاباتی که رقابتی نبوده بر اصل بازسازی و نوسازی رابطه حاکمیت و ملت ضربه نمی زند؟

     

    درباره این مساله در درون حزب هم اختلاف نظر وجود دارد و دوستانی بودند در حزب که معتقد بودند ما به هیچ وجه بعد از ردصلاحیت های گسترده نباید در انتخابات شرکت کنیم چون حضور در انتخابات باعث دلسردی بیشتر مردم می شود و قطع ارتباط ما را با مردم ممکن است پیش بیاورد. اما به هر حال گفتم که چون بحث ائتلاف برای ما اهمیت بیشتری داشت، مجبور شدیم در انتخابات شرکت کنیم.

     

    -آیا این به صرفه است که بخشی از نیروهای اصلاح طلب به اسم نگهداری ائتلاف یا تشکیل یک ائتلاف، اینگونه به رابطه خودشان با مردم یا به اعتماد مردم صدمه بزنند؟

     

    امروز بعد از انتخابات، تقریباً همه ما می گوییم نه. نظر شخصی مرا بخواهید که در درون حزب هم قبلاً این را مطرح کرده ام، باز می گویم نه. اما جمعی دوستان در حزب به این نتیجه رسیدند و ما هم به عنوان نیروی تشکیلاتی از این نظر پیروی کردیم.

     

    -که می صرفد؟ آیا با همین اعتماد صدمه دیده می خواهند در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند؟

     

    حال اگر بحث انتخابات ریاست جمهوری است، من دیدگاه دیگری دارم. معتقدم که- یعنی یکی از پیشنهاداتم به حزب این بوده که- ما ضرورتاً سیاست ورزی را به معنای شرکت در انتخابات نبینیم و یک بازنگری در بحث هایمان نسبت به چگونگی سیاست ورزی و چگونگی حضور در انتخابات داشته باشیم. به نظر من اگر قرار باشد انتخابات ریاست جمهوری مانند انتخابات مجلس باشد، حتی با یک ردصلاحیت غیرقانونی، نباید در انتخابات شرکت کنیم.

     

    -قطعاً همین گونه خواهد بود، یعنی همین الان روندی که ما داریم می بینیم، اگرچه هنوز تصمیمات علنی نشده و اعلام نشده است، ولی از مشکلات جریان اصلاح طلب برای معرفی کاندیداها عبور از فیلتر ردصلاحیت است. با این اوصاف می خواهید چه بکنید؟

     

    پیشنهاد من تغییر استراتژی حزبمان است.

     

    -می شود در مورد این تغییر استراتژی بیشتر صحبت کنید؟

     

    قبلاً هم گفتم. بازگشت به جامعه، نهادسازی در درون جامعه و شروع به حرکت مجدد از پایین برای رسیدن به بالا. به نظر من اینگونه ردصلاحیت ها دروازه های حضور در قدرت را به روی اصلاح طلبان بسته است بنابراین ضرورتی ندارد اصلاح طلبان التماس کنند که به قدرت برسند. باید به درون جامعه برگردند و مجدداً زیرساخت های خودشان را اصلاح کنند.

     

    -چه موانعی سر راه بازگشت به جامعه است؟

     

    یک؛ اراده.

     

    -یعنی اراده یی در وجود اصلاح طلبان نیست که از قدرت دل بکنند و به درون جامعه برگردند؟

     

    یکی از موانع ما غیرسیاسی شدن جامعه است. یعنی جامعه به شدت گرفتار مسائل معیشتی اش شده که بحق هم است. بنابراین وارد مسائل سیاسی جامعه نمی شود و وارد شدن در این مورد سخت است. اما باید شیوه های دیگری را در پیش گرفت که احزابی هم در دنیا این شیوه ها را در پیش گرفته اند. مثل احزاب اسلامگرای ترکیه. ما باید برگردیم و از پایین شروع کنیم.

     

    -به نظر شما این می تواند فرصت را به اصلاح طلبان بدهد که بتوانند راهی برای ورود به قدرت پیدا کنند؟

     

    الان ورود به قدرت هیچ فایده یی برای اصلاح طلبان ندارد.

     

    -واقعاً ندارد؟

     

    حالا من بعداً که جواب سوال خانم صادق پور را می دهم، مشخصاً می گویم که به نظر من الان ورود به قدرت برای اصلاح طلبان هیچ فایده یی ندارد.

     

    -چرا فایده ندارد؟

     

    برای اینکه کاری نمی شود انجام داد. با تفکر اصلاح طلبی در چارچوب این ساختار روابطی که به وجود آمده، امکان فعالیت نیست.

     

    - یعنی به پایان سیاست ورزی رسیده اید؟

     

    به نظر من سیاست ورزی به معنای تلاش برای ورود به قدرت از طریق مکانیسم انتخابات به پایانش رسیده است.

     

    - آلترناتیوش چیست؟

     

    برگشت به جامعه. ما دیگر به فکر کار انقلابی نیستیم. به فکر کار مدنی با جامعه هستیم. باید هم به این مسیر بیفتیم و در این جهت کار کنیم.

     

    - آنچه شما پیشنهاد می کنید، در واقع فعلاً یک پیشنهاد است و هنوز به عنوان راهبرد حزب اعلام نشده است. آیا بعد از 11 سال از دوم خرداد، فکر نمی کنید سیاست ورزی های جریانی به نام اصلاح طلب نتیجه بخش نبوده و ما هنوز با همان مکانیسم های قدیمی در حال تصمیم گیری برای یک تغییر اساسی در جامعه هستیم؟

     

    در مورد اینکه گزینه اصلاح طلبی به بن بست رسیده است، زمانی است که گزینه دیگری را هم روی میز داریم. باز هم به رغم صحبت های قبلی ام تاکید می کنم که در جامعه ایرانی برای تغییر وضعیت موجود هیچ گزینه یی غیر از اصلاح طلبی وجود ندارد یعنی گزینه ها محدود است. شما یا باید بگویید که به انفعال می رسیم یا به انقلابیگری روی می آوریم یا می رویم نوکر خارجی می شویم برای تغییر. این سه تا را فکر نمی کنم جامعه ایرانی بپذیرد مضاف بر این شرایط برای هیچ کدام از این گزینه مهیا نیست. بنابراین ما راهی جز اصلاح طلبی نداریم. حال اگر ساختار پذیرفت که با تفکر اصلاح طلبی کشور به جلو برود، ما حضور در قدرت را دوباره امتحان می کنیم که به نظر من نمی پذیرند. بنابراین باید برگردیم و رابطه مان را با مردم تصحیح کنیم. الان رابطه ما با مردم قطع شده است، آن هم نه به طور خود به خود و اتوماتیک. این رابطه را اقتدارگرایان قطع کردند. مسیر قطع آن هم دو مسیر بود. یکی تخریب و یکی فریب که ما در مقابل تخریب، ابزاری برای مقابله نداریم. ولی برای فریب چون واقعیت های جریانی که به دنبال فریب مردم بود، امروزه روشن شده، فکر می کنم می توانیم برگردیم و ارتباطمان را دوباره با مردم بازسازی کنیم.

     

    - سوال اصلی من این بود که مکانیسم ها برای رسیدن به نامزد اجماعی همان مکانیسم 11 سال پیش است که دوباره 5 نفر بنشینند، از آقای خاتمی خواهش کنند و به قول آقای نبوی ایشان هم از پیشنهاد استنکاف نکند، نه اینکه استقبال کند. به نظر شما این بحران سیاست ورزی شما نیست؟

     

    من خیلی صریح بگویم. قبلاً هم گفته ام. کشتی اداره کشور را آنچنان به گل نشانده اند که درآوردن آن کار یکی، دو نفر نیست و بسیار سخت است که امروز شما بتوانید کسی را راضی کنید که بیاید و مسوولیت اداره کشور را بپذیرد.

     

    - اما آقای عارف که اعلام آمادگی کرد؟

     

    حالا به هر حال من می گویم که بسیار سخت است و این را هم می گویم که تنها کسانی می توانند آینده ایران را از همین امروز تصحیح کنند که صادقانه به مردم بگویند مشکلات چیست و راهبردهای درازمدت شان کدام است. چون ما برای حل مشکلات مردم اصلاً راهکار کوتاه مدت نداریم.

     

    - ما نداریم یا وجود ندارد؟

     

    وجود خارجی ندارد، مگر معتقد به معجزه باشید.

     

    - یعنی حتی ما الان می توانیم بگوییم که به فرض محال اصلاح طلبان اگر فردا سر آقای خاتمی به توافق رسیدند و قصد داشتند در انتخابات شرکت کنند، حتماً اینها را به مردم اعلام می کنند؟

     

    من معتقدم هر کس که می خواهد کاندیدای ریاست جمهوری شود باید به مردم بگوید اتفاقی که در دو، سه سال گذشته افتاده است، 20 سال زمان نیاز دارد تا برگردد به قبلش یعنی به سال 1384. تازه سال 1384 هم به هیچ وجه مطلوب مردم ایران نبوده است. یعنی 20 سال دیگر نیاز است که برگردد به قبلش. آن هم نه با کار فردی، بلکه کار جمعی و برنامه دار هماهنگ.

     

    - هماهنگ با همه ارکان نظام؟

     

    حداقل هماهنگ در درون کابینه. یعنی یک سیستم هماهنگ باید بیاید که بتواند این کار را بکند و باید از امروز حمایت سایر ارکان نظام تضمین شود.

     

    - تکلیف سازمان ها با این چشم اندازی که شما برایشان ترسیم می کنید، چیست؟

     

    اینکه برویم با مردم صادقانه صحبت کنیم و به آنها بگوییم این مشکلات یکی، دو روزه قابل حل نیست. مهم ترین تکلیف امروز ما این است که واقعیت ها را صریح تر با مردم در میان بگذاریم و همه مسببان وضعیت کنونی را به مردم معرفی کنیم. شما می بینید دوستان خوش فکری مثل آقای دکتر افروغ فریب این جریان را خوردند، چه برسد به مردم عادی.

     

    - شما معتقدید آقای دکتر افروغ فریب خورد؟

     

    نمی دانم آیا این لفظ را می توان در مصاحبه گفت یا نه. ولی واقعاً معتقدم که فریب خورد. یعنی سرابی برای اینها نمایش دادند که آن سراب قابل تحقق نبود. اصلاً سراب که وجود خارجی ندارد و یک فریب است.

     

    - آقای دکتر، یکی از دغدغه هایی که امروز در محافل مطرح می شود، این است که نامزدی به عرصه وارد شود که بتواند از پس آقای احمدی نژاد بربیاید؟

     

    من فکر می کنم اصلاً نباید نگران این مساله باشیم.

     

    - چرا؟

     

    چون آقای احمدی نژاد با عملکرد خود، پایان دوران خودش را اعلام کرده است. در هر شرایطی شما هر کسی را جلوی آقای احمدی نژاد بگذارید مردم به آن نفر بعدی رای می دهند. اصلاً در این مساله شک نکنید. یعنی من دو سال پیش این را پیش بینی کردم و الان هم اعتمادم بیشتر است که همین امروز اگر انتخابات برگزار شود، به رغم همه پول خرج کردن هایی که انجام شده، هر کس دیگری در مقابل آقای احمدی نژاد باشد، رای می آورد.بنابراین نگرانی من این نیست و اساساً معتقدم آقای احمدی نژاد رئیس جمهور یک دوره یی بوده است. از قبل هم اعلام کردم، الان هم اعلام می کنم.

     

    - تغییراتی که در وزارت کشور رخ داده برای پیشگیری از حادثه تک دوره یی بودن رئیس جمهور است؟

     

    اینها اصلاً مهم نیست. شما هر کس را در مقابل آقای احمدی نژاد بگذارید، رای می آورد.

     

    - اصلاح طلبان با این فرض می خواهند برای شرکت در انتخابات تصمیم بگیرند؟

     

    من نمی دانم. من پیشنهادم به اصلاح طلبان این است که فقط در انتخاباتی که آزادی کامل برای تمام شهروندان ایرانی فراهم باشد، شرکت کنند.

     

    - اکنون هم پارامتر آزادی وجود ندارد زیرا جریانی که شما به آن تعلق خاطر دارید از داشتن یک رسانه ... محروم است که با هوادارانش ارتباط بگیرد.

     

    من نظر شخصی ام را گفتم. من در درون حزبم نظراتم را گفتم ولی چون به نظر اکثریت احترام می گذارم، در مسائلی با اکثریت حزب کنار آمدم و تبعیت کردم، اما نظر شخصی من این است که در هر انتخاباتی که حتی یک ردصلاحیت غیرقانونی از هر کسی انجام شود، نباید شرکت کرد.

     

    - به نظر شما انجام می شود؟

     

    باید به جهتی برویم که انجام دهیم.

     

    - نه، ردصلاحیت غیرقانونی انجام می شود؟

     

    روند گذشته نشان می دهد که انجام می شود.

     

    - آقای دکتر، برای کار اجتماعی و بازگشت به جامعه به طور مشخص برنامه دارید یا فقط به عنوان یک ایده آن را مطرح می کنید و بعد از اینکه آن ایده مورد پذیرش قرار گرفت، برنامه ریزی می کنید؟

     

    ایده یی که باید حتماً عملیاتی شود و باید از پایین جامعه شروع شود. نهادهای مختلفی وجود دارد که باید به سراغ آنها رفت و از آن طریق شروع کرد. مهم ترین مشکل در جامعه امروز ما عدم اعتماد مردم به سیاستمداران است. فرق نمی کند، سیاستمداران اصلاح طلب یا اصولگرا.

     

    - به سیاستمدار اعتماد ندارند؟

     

    به سیاستمدار اعتماد ندارند. بنابراین اولین کار این است که اعتماد اجتماعی را برگردانیم.

     

    - فکر می کنید چگونه می توانید این اعتماد را بازسازی کنید؟

     

    باید از نهاد بسیار کوچک اجتماعی شروع کرد. کارهای اجتماعی عام المنفعه که نتیجه آن برای مردم ملموس باشد را باید شروع کرد تا اعتماد مردم به ما برگردد.

     

    - سیاست ورزی اجتماع محور عنوان شده، درست است؟

     

    سیاستمداری مدنی اجتماع محور. نمی دانم اجتماع محور اصطلاح خوبی است یا نه.

     

    منبع:اعتماد 



    محمدرضا زارع، ::: سه شنبه 87/3/21::: ساعت 9:51 عصر
    نظرات دیگران: نظر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 152
    بازدید دیروز: 202
    کل بازدید :115458

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    از همه جا-از همه چیز-اخبارهای مورد علاقه من-مقالات-یادداشتهای من
    محمدرضا زارع،

    >>آرشیو شده ها<<
    آرشیو مطالب 1
    آرشیو مطالب 2
    آرشیو مطالب 3
    آرشیو مطالب 4
    آرشیو مطالب 5
    آرشیو مطالب 6
    آرشیو مطالب 7
    آرشیو مطالب 8
    آرشیو مطالب 9
    آرشیو مطالب 10
    آرشیو مطالب 11
    آرشیو مطالب 12
    آرشیو مطالب 13
    آرشیو مطالب 14
    آرشیو مطالب 15
    آرشیو مطالب 16
    آرشیو مطالب 17
    آرشیو مطالب 18
    آرشیو مطالب 19
    آرشیو مطالب 20
    23/3/87
    24/3/87
    25/3/87
    26/3/87

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    از همه جا-از همه چیز-اخبارهای مورد علاقه من-مقالات-یادداشتهای من

    >>لینک دوستان<<
    سایت درج آگهی و تبلیغ رایگان اینترنتی پیام سرا
    دعوت به دوستی کلیک کنید

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<
    پارسی بلاگ، پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
    2006-ParsiBlog™.com ©