در شگفتم از آن که نومید است و آمرزش خواستن تواند . [نهج البلاغه]
از همه جا-از همه چیز-اخبارهای مورد علاقه من-مقالات-یادداشتهای من
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • عدل الهی و عدالت کیهانی

     

    محور دوم رابطه مسئله مهدویت با عدل الهی در کل جهان و نحوه دخالت خدا در کار جهان انسانی است. آیا خداوند کناری ایستاده و به صورت خیرخواهانه به جهان نگاه می کند، گاهی تأسف می خورد و گاهی خوشحال می شود؟

     

    نگاه مشرکانه به مسئله مهدویت مثل این است که جایی از کار خداوند تا زمان ظهور حضرت نقص دارد و کسی باید بیاید و کاری را که خداوند قادر به حل آن نبوده است، حل کند و او حضرت مهدی(عج) است.

     

    اما واقعیت این است که پروژه هایی از ازل، توسط خداوند طراحی شده است و خاتمیت و امامت و مهدویت جزو همین پروژه بوده اند، یعنی اگر مهدویت و امامت نبود، اصلاً خاتمیت نیز نبود. این ها هم جزئی از پروژه خاتمیت هستند. این نگاه توحیدی به مفاهیمی مثل مهدویت است.

     

    تعبیر امام خمینی (ره) این است که “مهدی دست خداست برای هدایت تکوینی و تشریعی که این هدایت تعهد خداوند در برابر خود است. خود او فرمود: حق علی الله و خودش این را بر خود لازم دانست و خداوند خودش را راجع به انسان مسئول می داند.“

     

    البته کسی در برابر خداوند مسئول نیست "لایسئلُ عنه" بلکه خداوند اینها را برخود تعهد کرده است . سپس می گوید منظور از عدالت در مسکن و نان و آزادی نیست بلکه فراتر از این هاست، از جمله عدالت در هدایت و رشد معنوی و عقلانی. امام(ره) در این مسئله، با نگاه توحیدی به مفاهیم شیعی، این موضوع را استدلالی نیز کرده اند؛ جمع مسئله آزادی و مسئولیت انسان با عدالت خدا در اداره جهان و اداره تاریخ بشر و از جمله مسئله مهدویت. مهدویت جزئی از توحید فاعلی و تکوینی الهی است.

     

    واقعاً فقهیی که متکلم و اخلاقی نباشد با فقهیی که در حوزه عقاید و اخلاق هم کار کرده است، دو گونه فتوا می دهند و امام(ره) وقتی در این مسأله به طور جدی وارد می شود. سؤال اصلی که به آن اشاره می کند که آیا اوامر خداوند فقط طلب است یا نه؟ از بحث اصولی "نسبت طلب و اراده در انسان" تا بحث کلامی "سعادت و شقاوت و جبر و تفویض" ادامه پیدا می کند. این از یک طرف به مباحث هرمنوتیک می رسد و از طرفی با مباحثه معتزله و اشعری و عرفان نظری و اخلاق. غیر از این که در فقه اثر دارد.

     

    تعبیر امام(ره) این است که می فرماید “علم و اراده خداوند که به هستی تعلق گرفت بر کل نظامی که علیت و معلولیت بر آن حاکم است تعلق گرفت نه به معلول در عرض علت و نه به معلول بدون علت تا بگویم که فاعل در فعلش مضطر است و دارای اختیار نیست.“

     

    یک مصداق آن این است که خداوند وقتی که کل پروژه تشریع و تکوین را در نظر می گیرد مسئله مهدویت جزء همین پروژه است نه خارج از این نظام علی.

     

    اولین مخلوق الهی یک حقیقت بسیطه روحانی است که وحدت دارد و همه کمال و جمال است"

     

    بعد می گوید “آن حقیقت نورانی و بسیط را به حقیقت عقل مجرد و به ولایت باطنی عالم و به انسان کامل و به نور هستی تقسیم می کند“.

     

    سپس ارتباط ماده و معنا را این گونه تفسیر می کند که: “حقیقت عقلی ظهوری از اراده خداست و طبیعت هم دست خداست“ که طبیعت شامل سیاست و جامعه و اقتصاد و تاریخ و... می گردد که همیشه برای عطای الهی باز است.

     

    نقش امام(ره) زمان نیز از نظر عرفانی فلسفی در همین جا توجیه می گردد. ایشان می فرمایند” اگر کسی این گونه ربط موجودات باهم و با خدا را بفهمد معنای صحیح جبر و اختیار و سعادت و شقاوت و توحید افعالی و مفهوم اراده و طلب الهی را فهمیده است و علم الهی خداوند منشأ نظام هستی است و اختیار و مسئولیت انسان با آن منافات ندارد بلکه آن را تأکید می کند” یکی از آثار این مورد در مسئله امام(ره) زمان روشن می گردد که بالاخره اگر ما منتظر امام(ره) زمان باشیم خداوند خود کارها را درست می کند یا ما باید حرکت کنیم و انقلاب و مبارزه کنیم؟

     

    این تفسیر فلسفی- عرفانی نگاه امام(ره) را در مورد پروژه الهی مهدویت نشان می دهد که انتظار این نیست که فرد بنشیند و کارها و اتفاقات را توجیه نظری کند و تحمل و سکوت کند. و سئوال می کند آیا خداوند خود بر نظام مسلط است؟ و قیام من فضولی در کار خداست یا خیر؟ پس آیا باید قیام کنم؟ که جواب آن این می شود که این ها با هم منافاتی ندارند و مسئولیت فرد در این جا تأکید می گردد نه نفی. بنابراین شما هم منیت الهی را در باب مهدویت و پایان تاریخ از نوع الهی می بینید و هم اراده و مسئولیت انسان را در اصلاح امور می بینید.

     

    این پاسخ هم نتیجه اخلاقی دارد و هم نتیجه سیاسی و عرفانی. این شجاعت امام(ره) در مواقع مختلف از همین جاها نشأت می گرفت و برای کارهای خود استدلال داشت و توحید افعالی امام(ره)بود که به امام(ره) شجاعت می داد. امام(ره) واقعاً معتقد بود که هیچ کس در این عالم کاره ای نیست. ما به زبان می گوئیم ولی او از عمق و جود و واقعاً می گفت. امام(ره) واقعاً معتقد بود که هیچ کس در مقابل خداوند هیچ غلطی نمی تواند بکند. در عین حال جبری مسلک نیست و مسولیت انسان را تعریف می کند و نگاه او به مسئله انتظارو مهدویت همین گونه است و شجاعت و توکل او از همین جاست و اینکه می گوید باید برای ظهور حضرت مقدمه سازی کنیم و باید برای آزادسازی مستضعفین جهان مقدمه سازی کنیم و مبارزه کنیم و هر جا مبارزه هست ظلم هست و هر جا مبارزه هست مانیز هم هستیم.

     

    این معنای انتظار است که گفت شاه باید برود ، صدام رفتنی است و اسرائیل باید از صفحه روزگار محود شود و صدای شکستن استخوان های کمونیسم را می شنوم و بعد گفت: آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند .

     

    اتکای او به بمب و سلاح اتمی و دلار نبود بلکه بر منبع حقیقی قدرت تکیه داشت.

     

     ادامه دارد

    منبع:پایگاه اطلاع رسانی رجا

     



    محمدرضا زارع، ::: پنج شنبه 87/3/16::: ساعت 9:36 عصر
    نظرات دیگران: نظر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 54
    بازدید دیروز: 166
    کل بازدید :115526

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    از همه جا-از همه چیز-اخبارهای مورد علاقه من-مقالات-یادداشتهای من
    محمدرضا زارع،

    >>آرشیو شده ها<<
    آرشیو مطالب 1
    آرشیو مطالب 2
    آرشیو مطالب 3
    آرشیو مطالب 4
    آرشیو مطالب 5
    آرشیو مطالب 6
    آرشیو مطالب 7
    آرشیو مطالب 8
    آرشیو مطالب 9
    آرشیو مطالب 10
    آرشیو مطالب 11
    آرشیو مطالب 12
    آرشیو مطالب 13
    آرشیو مطالب 14
    آرشیو مطالب 15
    آرشیو مطالب 16
    آرشیو مطالب 17
    آرشیو مطالب 18
    آرشیو مطالب 19
    آرشیو مطالب 20
    23/3/87
    24/3/87
    25/3/87
    26/3/87

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    از همه جا-از همه چیز-اخبارهای مورد علاقه من-مقالات-یادداشتهای من

    >>لینک دوستان<<
    سایت درج آگهی و تبلیغ رایگان اینترنتی پیام سرا
    دعوت به دوستی کلیک کنید

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<
    پارسی بلاگ، پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
    2006-ParsiBlog™.com ©