انا اعطیناک الکوثر یعنی چه؟
اما آنچه که ما موظفیم به این بانو اقتدا کنیم و وظیفه داریم، مأمور هستیم و راهش هم ممکن است، آن است که این بانو هم در اعتقادات، هم در اخلاق، هم در حقوق، هم در فقه مطالب فراوانی را فرمودند و عمل کردند و تعلیم دادند و دستور عمل کردن را هم به ما دادند. سرّ اینکه در پایان بخش اوّل به این نتیجه رسیدیم که وجود مبارک فاطمه آمد که بماند، نه آمد که برود، همین است. اگر امیرالمؤمنین سلام الله علیه درباره عالمان دین فرمود: العلماء الباقون ما بقی الدّهر! مصداق کامل و بالذّات این علماء، خود معصومینند و چون فرمود: نحن العلماء و شیعتنا المتعلّمون و سائر النّاس همج (1). و اگر علماء شامل غیر معصوم بشوند، بالعرض و بالتّبع است. آن عالمی که ارتباطش به اهل بیت کامل است، آن میماند. آن عالمی که بهره ولاییاش کم است، کم میماند. آن که بی درایت است ذلک میّت الأحیاء، مانند دیگران از بین میرود و از یاد میرود.
در جریان سوره کوثر مستحضرید که غالب مفسران شیعه و سنی گفتند که: عدهای از سنادید قریش، مشرکان، بدخواهان، معاندان، روی همان سنتهای باطلی جاهلیّت گفتند: پیغمبر بعد از مردن، نام و مکتب و یادش از بین میرود. برای اینکه او پسر ندارد! درباره دختر باورشان این بود که بنونا بنوا ابناءنا و بناتنا لو هنّ اتباع رجال ابائه. این شعر، شعار رسمی جاهلیت بود. میگفتند: پسران ما و نوههای پسری ما، فرزندان ما هستند. اما نوههای دختری ما فرزند ما نیستند. اینها فرزند مردان دیگرند! و بناتنا و لو هنّ أتباع رجال ابائه. اینها برای زن حرمتی قائل نبودند. برای فرزندهای دختر حرمتی قائل نبودند. میگفتند: به ما مربوط نیست! و میگفتند: چون پیغمبر پسرش قبلاً مرد و اکنون پسری ندارد و جز دختر چیزی از او نمانده است، با مردن او، مکتب و نام و دین او سپری میشود و از بین میرود.
ذات أقدس إله فرمود به این که: تو برای همیشه میمانی! برای این که من به تو چیزی دادم که هیچ کسی نمیتواند او را از بین ببرد! و به تو فرزندی دادم که حافظ و مجری آن چیز است. آن چیزی که به تو دادم «قرآن» است و آن کسی هم که حافظ قرآن، مفسّر قرآن، مبیّن قرآن، معلّم قرآن، مجری احکام و حقوق قرآن است، فرزندان همین دخترند. فرمود: إنّا أعطیناک الکوثر. این کوثر مصادیق فراوانی دارد؛ دین هست، قرآن هست و ولایت هست. إنّا أعطیناک الکوثر. فصلّ لربّک والنحر. إنّ شانئک هو الأبتر. یعنی آنها که تو را شماتت میکردند، ابتر بودن تو را در نظر داشتند، آنها ابترند نه تو!
این که گاهی گفته میشود این بانو حجت بر ائمه علیهم السّلام است، برای این است که در حجیّت، نبوّت یا رسالت یا امامت لازم نیست؛ آنچه که محور حجیّت است، عصمت است. اگر یک انسانی معصوم بود، ما یقین داریم حرف او، فعل او، تقریر او، سکوت او و قیام و قعود او حجّت خداست. این که در زیارت آل یاسین به پیشگاه ولی عصر ارواحنا فداه سلام عرض میکنیم، به تک تک حالات او سلام عرض میکنیم، برای اینکه تک تک حالات او معصومانه است. والسّلام علیک حین تقوم و تقعد، حین تقرء و تبیّن، حین ترکع و تسجد.
این که در نهج البلاغه، گاهی علی بن ابی طالب سلام الله علیه به سخنان بی بی استشهاد میکند که فاطمه چنین گفته، این استدلال به قول حجّت الله است. امّا سرّ این که او حجّت بر معصومین هم هست، این است که ائمه علیهم السّلام عالم به غیبند، بما کان، بما یکون، بما هو کائن إلی یوم القیامه. امّا منابع علمی اینها؛ گاهی از رسول اکرم شنیدند، گاهی از فاتح قرآن کمک میگیرند، و گاهی از مصحف فاطمه (س). وقتی امام معصوم دارد خبر غیب میدهد، از او سئوال میکنند که این خبر غیب را از کجا گفتی؟ میگوید: در مصحف مادرمان بود. خوب این مصحف فاطمه (س) چیست؟ همان است که جبرئیل سلام الله علیه نازل میشد، و این معارف را میفرمود و وجود مبارک فاطمه (س) تلقّی میکرد، بعد به امیرالمؤمنین میفرمود، امیرالمؤمنین املای او را مینوشت و کتابت میکرد، کاتب این بخش از وحی هم بود، آن شده مصحف فاطمه (س).
حالا این بانو که برای همه ما اسوه است و ما در این بخش موظفیم مثل آن حضرت حرکت کنیم؛ منتها او در حدّ آفتاب، و ما در حدّ شمع؛ او فضای کلّ جهان را روشن میکند، ما در زندگی خاصّ خودمان مثل شمع نور بدهیم به فضا و زندگی خود را روشن کنیم. این است که فرمود: من أصعد إلی الله خالص عمله اهبط الله إلیه أفضل مصلحته (2). فرمود: اگر کسی عمل خالص بکند، و این قدرت را داشته باشد که عمل خالص را به پیشگاه ذات أقدس إله ببرد، ذات أقدس إله بهترین و والاترین مصلحت او را به او عطا میکند و نازل میکند. این مثل یک باغبانی است که یک نهالی را غرس کرده است و دیگر به فکر آبیاری او نیست. ممکن است روی دیم، کسی دیمی کار کند، گاهی محصول میگیرد، گاهی نمیگیرد و مانند آن. ما مأموریم که مثل یک باغبانی که در کنار منزلش یک نهالی غرس کرده، مثل فرزند از او نگهداری کنیم، دائماً به سراغ او باشیم، حدوثاً و بقائاً؛ پس یک وقت یک کسی کار خیر انجام میدهد، به این فکر نیست که او را حفظ بکند! گاهی او را میگوید، گاهی او را با منّت ذکر میکند، گاهی مثلاً خوشش میآید که دیگران بازگو کنند، یا ازش بهرهبرداری کنند، بهرهبرداری تبلیغی و سیاسی؛ این شخص کار خوب کرده است، و امّا کار او زمینی است، همین جا ماند!
وجود مبارک بی بی سلام الله علیها نفرمود اگر کسی کار خوب بکند، خدا بهترین مصلحت را به او میدهد! فرمود: کار خوب بکن، این را نگه بدار، این را هدیه بکن، برو و ببر. تا انسان بالا نرود که نمیتواند هدیهای را به پیشگاه ذات أقدس إله عطا بکند. کار خیر را ملائکه میبرند، گزارش میدهند، بالأخره جواب را هم آنها میآورند. آن بردن و آوردن هر دو مع الواسطه است، بهرهاش هم کم است. ولی اگر کسی خودش آن هنر را داشته باشد که همراه ملائکه بالا برود و این کار خیر خود را به پیشگاه ذات أقدس إله تقدیم بکند. خودش به همراه عمل برود، آن گاه فاضلترین مصلحت او را ذات أقدس إله نازل میکند؛ خود خدا، نه بوسیله فرشتهها! اهبط الله علیه أفضل مصلحه. خوب این دستوری است که وجود مبارکی به ما داده است. فرمود: این کار شدنی است، این کار را انجام بدهید و مانند آن.
ادامه دارد
برقراری رابطه با آمریکا(زمان مناسب برقراری رابطه با آمریکا )؟
عبدالله شهبازی ،حمله افراد مسلح به عبدالله شهبازی
شاهزادگان عرب، صحنه گردان قیمت نفت
فولکس واگن اسکانیا را میخرد
توضیح مدیر جلب شده اعتمادملی ازعربستان
سفیر آمریکا عملیات علیه ایران را تکذیب کرد
درآمد بسیار هنگفت مخابرات از اپراتور اول و دوم
مایکروسافت فروش xp را متوقف کرد
انگیزه شیطانی
بازار سیمان در داخل بازار سالمی نیست
پارس سفارشی جدید بزودی روانه بازار می شود
استقبال ژاپنیها برای سرمایه گذاری در بازار سرمایه ایران
آخرین تغییرات تعرفه های خدمات همراه اول
اعدام برای صاحبان وبلاگها و سایتهای پورن
[همه عناوین(480)][عناوین آرشیوشده]